۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

"خر تو خریسم" از جدیدترین دستاوردهای نظام مقدس اسلامی

امیدوارم از تیتر مطلب ناراحت نشده باشید . هر چند که من در این مکان اندیشه هامو بدون سانسور و رو در بایستی میگم . ولی باور بفرمائید که جمله ای واضح تر و دقیقتر از این به ذهنم نرسید .
این روزها هر کسی هر کاری که دلش میخوهد در این به اصطلاح نظام که واقعاَ هیچگونه نظمی در آن مشاهده نمیشود انجام میدهد و هیچ کس هم نمیداند کار چه کسیست !
البته این اتفاق جدیدی نیست . سال هفتاد و هشت هم که اجنه به کوی دانشگاه هجوم بردند و به وحشیانه ترین شکل ممکن آن جا را تخریب کردند و دانشجویان را کتک زدند و بدون هیچ حکمی بازداشت کردند یا به عبارتی دزدیدند و هیچ کس هم نفهمید این افراد یا بهتر بگوئیم موجودات از کجا امده بودند ، پایه و اساس "خر تو خریسم" شکل گرفت . البته باز هم اگر به دوران قبل تر برویم از این نمونه ها وجود دارد ، اما واقعا از آن حادثه به بعد بود که این پدیده ی ناهنجار به صورت رسمی شکل گرفت و مردم با آن آشنا شدند .
امروز هم بعد از 10 سال شاهد تکرار پدیده ی خر تو خریسم هستیم . این روزها همینجوری به خانه های مردم حمله میشود و افرادی در خیابان کشته میشوند یا ربوده میشوند یا به دانشجویان شبیخون زده میشود و دختر مردم را تو روز روشن جلوی چشم همه با مشت و لگد میدزدند و از هیچ کس هم صدایی در نمی آید !
وقتی فیلم 30 دقیقه ای حادثه ی کوی دانشگاه امسال را دیدم ، با تعجب پرسیدم واقعا چطور میشود این همه آدم به مکانی حمله کنند و به این صورت همچون حیوانات وحشی که از باغ وحش رها شده باشند همه چیز و همه جا را نابود کنند و هیچکس نفهمد که این افراد چه کسانی بوده اند ؟ من نمیدانم چه کسانی این فیلم را دیده اند ، اما اگر بخواهم مثال بزنم ، باید بگویم خودتان تصور کنید که وقتی مینی بوس داخل محوطه آتش میگیرد و در داخل ساختمان مهتابی های سقف از جای خودشان کنده میشوند و در و دیوار را با تبر تکه و پاره میکنند ، وسعت فاجعه و شدت توحش حمله کنندگان چقدر بوده است !
اگر یک دزد به خانه ی کسی نیمه شب حمله کند ، تمام منطقه مطلع میشوند و پلیس مضنون را به سرعت پیدا میکند ، حالا تصور کنید مثلا 100 نفر آدم به یک خوابگاه که خدا میداند چند نفر در آن سکونت دارند با انواع تجهیزات و اتومبیلهای مختلف حمله کنند و نیروی انتظامی بگوید معلوم نیست اینها چه کسانی بودند و فقط برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر بگویند خودسر بوده اند ؟ یعنی چه ؟ یکی نیست بخواباند زیر گوش آن فرمانده ی حرامزاده ی نیروی انتظامی یا آن سردار جعفری جاکش و از آنها بپرسد که شما در این مملکت چه گهی میخورید ؟ اگر نیمه شب 30-40 نفر اراذل و اوباش به یکی از حوزه های علمیه حمله کند ، آیا هنوز از در وارد نشده ، انواع نیروهای بسیجی و انتظامی و نظامی پدرشان را در نمیآورند و تا شماره ی کفش پدر بزرگشان را هم در روزنامه ها نمینویسند ؟
موارد آنقدر زیاد است که از حوصله ی مطلب خارج است ، اما به عنوان نمونه ، همین ماجرای دزدیده شدن "عاطفه امام " را در نظر بگیرید . دختر مردم را به شدیدترین وجه ممکن با ضرب و شتم و کشاندن روی زمین و درآ وردن چادر از سر او در روز روشن میربایند و به راحتی میگویند که این افراد معلوم نیست چه کسانی هستند و لباس شخصی بوده اند . آنوقت آقای فرمانده ی جاکش سپاه بجای آنکه بخاطر این نا امنی در کشور از خجالت بمیرد ، کنفرانس مطبوعاتی ترتیب میدهد و در مورد مسائل سیاسی که هیچ ربطی به او ندارد و کسی هم از او درخواست اظهار نظر نکرده چرت و پرت میگوید و فرمانده نیروی انتظامی هم سیبیل تاب میدهد و مانور اقتدار راه می اندازد و آفتابه به گردن مردم بدبخت می اندازد و در کوچه و خیابان به هتاکی میپردازد .
و یا مورد دیگر اینکه در در زندانی به نام کهریزک همه نوع جنایت از شکنجه و قتل و آدمکشی گرفته تا تجاوزات مختلف جنسی انجام میشود ، آنوقت بعد از اینکه کارشان را کردند و کسی باقی نماند ، تازه آقای رهبر چلاق از پای منقلشان حرکت میکنند و میگویند کهریزک را تعطیل کنید و وقتی هم جنایات افشا میشود با پر رویی هر چه تمام تر میگویند مدارک و شواهد کافی نیستند ! من نمیدانم از آدمی که مقعدش جر خورده و براحتی سایز جسمی که در مقعدش فرو کرده اند مشخص است چه مدرکی بالاتر باید آورده شود ؟ قبلا هم میگفتند که در کهریزک جنایات میشود و عده ای هم شهید شدند ، و وقتی که شکایت شد دائماَ گفتند که مدارک کافی نیستند تا وقتی که محسن روالامینی عزیز که خدا روحش را شاد کند به دست مزدوران کهریزکی به شهادت رسید و تازه اینجا بود که حضرات از ترس افشا گریهای بیشتر بساط را جمع کردند .
خلاصه اینکه این روزها خر تو خر است عزیزان و توصیه میکنم شبها که میخوابید حتما درب حیاط و سالن منزلتان را قفل کنید و حتی نرده های آهنی هم بگذارید بد نیست ، چون معلوم نیست که شب مامورین لباس شخصی که اتفاقاَ تحت تعقیب هم هستند و تا بحال کسی نتوانسته بفهمد از کجا می آیند به سراغ شما بیایند و از اسلام و نظام و انقلاب دفاع کنند . پس مواظب باشید . ضمنا روزها هم در خیابان مواظب باشید و مخصوصا خامنها حواسشان جمع باشد که چادر نپوشند و اگر هم میپوشند زیرش لباس مناسب بپوشند تا اگه چادرتان را مثل غاطفه امام کشیدند ، آبرویتان نرود . ترجیحاَ از روزه داری هم پرهیز کنید چون در بازداشتگاه های لباس شخصی ها غذا نمیدهند که بخورید .
راستی منم با بچه ها قرار گذاشتیم از امروز بریم برای دفاع از نظام با یک پاترول قدیمی شروع کنیم یه دزدیدن دخترای بد و ببریمشون باغ های اطراف و وقتی که مطمئن شدیم که دیگه به اسلام ضربه ای نمیزنن و باباشونم قول داد با نظام همکاری کنه ولشون کنیم تو اطراف شهر . خدا همه ی کسانی که در راه اسلام و نظام تلاش میکنند رو شفا بده !

۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

خاک بر سر مجلسی که میداند چه خبر است و با وقاحت خلاف آن را میگوید

همگی کسانی که مراسم رای اعتماد را از سیمای میلی جمهوری اسلامی به صورت کاملا مستقیم مشاهده میکردند ، نمیتوانند به سادگی از اتفاق جالبی که در آن افتاد بگذرند . اتفاق جالب این بود که اعضای هیئت رئیسه ی مجلس به خیال اینکه میکروفنشان خاموش است ، مشغول شوخی با همدیگر بودند و یکی از نمایندگان با شوخی خواسته بود که برای مناطق صعب العبور هم صندوق رای گیری ببرند و دیگری به ایشان گفت که از همین الان گفته باشم که تقلبی در کار نیست و اگر اعتراض کنید میبریمتان کهریزک ! پس از این حرفها ، مسئولین سیما هم با دستپاچگی ابتدا صدا را قطع کردند و سپس به طور کلی تصویر را !
با این شوخی کوتاه که تصادفاَ و به طور اشتباه از سوی صدا و سیما برای کل مردم ایران پخش شد ، براستی تمام کسانی هم که در مورد کهریزک و صحبت های پیرامون آن شک داشتند ، شکشان برطرف شد و فهمیدند که این زندان چیزی فراتر از گوانتانامو و ابوغریب است به نحوی که در بین مجلسیان به ضرب المثل تبدیل شده و آنقدر این زندان مخوف است که تنها با بردن اسم آن میتوان مخالفین را ساکت کرد و ترساند .
حال سوال اینجاست که واقعا در مملکتی که تمام اعضای حکومت حاکم بر آن ، ادعای مسلمانی و پاکی و صداقتشان گوش فلک را کر کرده و به قول خودشان ، الگوی مدیریتشان را صادر میکنند و از آمریکا و کشور های غربی انتقاد میکنند ، چرا تا این حد بی وجدان و دروغ گو هستند که با این وقاحت در چشم مردم نگاه میکنند و جنایاتی که علیه بشریت در این نظام به ظاهر اسلامی مگذرد انکار میکنند ؟
اگر این مسائل را از جانب دولت میدیدیم ، پذیرش آن راحت تر بود ، زیرا همگی در پستی و رذالت دولت و بخصوص رئیس آن محمود احمدی نژاد شکی نداریم . همینطور اگر از سوی بسیج یا سپاه یا نیروی انتظامی هم این موضوع اتفاق می افتاد و دروغ گوییشان بر ملا میشد ، باز هم مهم نبود و همگی مردم ایران در وحشی بودن قشر نظامی و انتظامی و جیره خوری ایشان شکی ندارند . اما این به اصطلاح "سوتی" عظیم از جانب مجلسی که همواره از آن به عنوان خانه ی نمایندگان مردم یاد میشد ، به نظر من بسیار دردناک بود .
این اتفاق در جایی افتاد که شاید بتوان آن را تنها امید مردم ایران نامید . محلس واقعا جایی بود که اعضای آن به صورت کاملا مستقیم از سوی مردم انتخاب شده اند و اگر وجود افراد دلسوز مردم در نیروهای نظامی و انتظامی محال است و یا در دولت امکان ندارد ، در مجلس این امر ممکن است و تا حدود زیادی وجود دارند نمایندگانی که دلشان به حال مردم میسوزد .
تا دیروز بسیاری فکر میکردند که واقعا مجلس در جریان تمام امور نیست و شاید شواهدی پیدا نکرده اند و شاید به خاطر اینکه زیادی به نظام اعتماد دارند ، باید به ایشان با نشان دادن شواهد و مدارک نشان داد که در مملکت چه خبر است تا برای مردم کاری بکنند . بسیاری میگفتند اگر رئیس مجلس به یقین برسد که در کهریزک چه خبر است حتما برای مقابله با این جنایات ، با کمک نمایندگان کاری میکند .
اما افسوس که این اتفاق به تمام مردمی که ذره ای امید در دلشان بود ، یاس و نا امیدی هدیه کرد . به همه فهماند که مجلس بیشتر از همه ی ما در جریان امور است و خیلی بهتر از ما آمار جنایات را دارد و بسیار بیشتر از ما به یقین رسیده که کهریزک یعنی کشتارگاه .
حال این سوال بوجود می آید که چرا با وجود این موضوع ، مجلس از مدعیان عدم وجود جنایت در زندانها و خیابانهاست ؟ کسی که میداند در کهریزک چه خبر است ، حتما میداند که در انتخابات هم چه خبر بوده . حتما میداند که در خیابان هم چه خبر بوده و میداند که در دادگاه های نمایشی چه گذشته .
چه جوابی برای این سوال دارند که " چرا مجلس لال شده ؟" ؟ آیا تهدیدشان کردند ؟ یعنی تهدید ایشان بالاتر از زندان و شکنجه است ؟ براستی اگر چنین است ، آیا میشود 280 نفر را زندانی کرد ؟ آیا خون ایشان از خون ندا و سهراب و زندایان دیگر رنگین تر است ؟ مگر همین ایشان نیستند که داد میزنند کاش ما در کربلا بودیم تا دهن شمر و معویه را سرویس میکردیم ؟ حالا خودشان اینگونه بخاطر ترس ، طرف ظلم را میگیرند ؟ واقعا اینها از آخرت و عاقبت بیم ندارند ؟ و آیا واقعا اینها انسانند ؟
جواب دیگر این است که شاید با پول دهانشان را بسته اند و شاید هم با مقام که در هر دو صورت باید گفت خاک بر سر مجلس و مجلسیانی که خودشان را نماینده ی من و دیگر مردم این مملکت میدانند و با اندک مادیاتی ، زیر تمام عهد و پیمانی میزنند که با مردم بستند و به سپاه دشمن پیوستند . حال که این حیوانات نماینده ی من نیستند ، رای اعتمادشان هم رای اعتماد من نیست و در نتیجه این وزرا و این دولت دولت من نیست !
و در نهایت ، حالا که پلیدی و گند و کثافت از تمام ارکان این حکومت بالا میرود ( از رهبری تا مجلس و نظامیان ) این نظام نظام من نیست و سرنگونش میکنیم . و تمام مزدوران بدانند که ظلم پایدار نخواهد ماند !

این هم لینک ویدئو مربوطه در یوتیوب . کسانی که رای اعتماد را ندیدند و هنوز باورشان نمیشود که این موضوع و این آبروریزی در تلویزیون حقیقت داشته باشد ، بد نیست ببینند و شکشان برطرف شود !
http://www.youtube.com/watch?v=nu9JhcK5pQI

۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

اولین وزیر زن ایران و عاقبتش و نفرت از رژیم

این زن نخستین وزیر زن ایران است . یعنی سالها دورتر از خانم دستجردی که دولت احمدی نژاد با استفاده ابزاری و تبلیغاتی از آن ، قصد دارد به مردم ایران و دنیا بگوید که ما هم پیشرفت کرده ایم ! حال کمی جلوتر می آییم تا ببینیم این خانوم در جمهوری اسلامی چه بلایی بر سرش آمد ؟ در اخبار میخوانیم که در تاریخ هجدهم اردیبهشت ماه سال 1359 در دادگاهی مشابه دادگاه بقیه ی سران حکومت شاه در دادگاه انقلاب تهران که در آن زمان ریاست آن را صادق خلخالی بر عهده داشت به اعدام محکوم شد و پرونده ی زندگی این بانوی اندیشمند برای همیشه بسته شد .


هر قدر که بیشتر از حوادث ابتدای اتقلاب میخوانم ، بیشتر به ماهیت پلید جماعت آخوند پی میبرم و بیشتر از مردان و زنان کهنسال مملکتم که در آن دوران ( سی سال قبل) در پیروزی انقلاب سهمی داشته اند متنفر میشوم (البته تاکید میکنم فقط کسانی که در انقلاب نقش داشته اند ) . از عموی خودم متنفر میشوم که الان خودش از مخالفان سرسخت رژیم است و ادعای سیاسی گری اش میشود ، ولی از خاطراتش که میگوید ، میشنوم که در مساجد و دسته ها و گروههای جوانان محله خودشان بر ضد شاه و رژیمش فعالیت میکردند . از او متنفر میشوم هر وقت که با همان ژست مسخره اش - که داد میزند فقط برای ابراز وجود است و این که آدم حسابش کنند - در مورد مسائل سیاسی روز حرف میزند و به رژیم منحوس آخوندی فحش میدهد . وقتی میگویم چرا پس آن زمان این رژیم را بر سر کار آوردید عموی بنده میگویند : "در آن زمان قرار نبود اینگونه شود و قرار بود جامعه ی آزاد داشته باشیم و خمینی بی شرف ما را گول زد ...." و الحق که این جمله و جملات مشابه آن ، تکیه کلام تمام انقلابیون مخالف رژیم امروزیست که برای تبرئه کردن خودشان این حرف را میزنند و البته خیلی ها هم که از ریشه موضوع را کتمان میکنند و میگویند ما در انقلاب سهمی نداشتیم و با توجه به حجم بالای این ادعا ، گاهی با پیرمرد ها بحثم میشود که اگر شما نبودید ، پس آن همه آدم در شهر که واقعا عین سیل تمام شهر را گرفته بودند چه کسانی بودند ؟ خلاصه اینکه دلم میخواهد بگویم غلط کردید وقتی فرق دست چپ و راستتان را نمیفهمیدید ، عین گوسفند به دنبال یک آخوند که برایتان حرف های قشنگ میزد به راه افتادید و آخرش هم به قول خودتان وقتی خرشان از پل گذشت و به قدرت رسیدند ، گولتان زدند و پدر همه ی شما و نهایتاَ ما را درآوردند . حالم به هم میخورد وقتی میشنوم که در همان ابتدای انقلاب وقتی که داشتند امثال این زن بیچاره را ( به دستور خمینی و دار و دسته ی سگ صفتش فقط و فقط به جرم اینکه در حکومت شاه کار میکردند - با زدن برچسب هایی مثل مفسد فی الارض و اشاعه ی فحشاء در مدارس و دانشگاه ها !!!! - ) اعدام میکردند ، چرا همین مردم که گرم انقلاب بودند و به قول خودشان حماسه آفرین و پر دل و جرات و روغن زردی و با قدرت و غیرت بودند - و بعضی هایشان هنوز هم ادعایشان گوش فلک را کر میکند - دوباره به خیابان نیامدند تا به خمینی بگویند "قرار ما آدمکشی و سلب آزادی نبود" ؟ واقعا چقدر سنگدل بودند که این همه اعدام را جلوی چشمشان انجام دادند و همین مردم برایشان کف میزدند و صلوات میفرستادند ؟ چقدر زنان مملکت ما احمق بودند که وقتی هم نوع خودشان را سنگسار میکردند ، به این احکام عصر حجری اعتراض نکردند و بلکه خودشان هم به سمت سر آن زن بیچاره که تا کمر یا گردن در خاک فرو رفته بود چنان هدفگیری و سنگ پراکنی میکردند که گویی قاتل پدرشان را میزنند . برایم عجیب است که وقتی همین زنان که در حکومت شاه از لحاظ ظاهری بسیار آزاد بودند و چادر و مینی ژوپ برایشان مجاز بود ، چگونه حاضر شدند به زیر چادر سیاه اجباری بروند و حالا بعد از سی سال ، هیچکس نمیتواند این قانون حجاب اجباری مسخره را برایشان حتی تعدیل کند و وزیر مملکتشان بخاطر چادری بودنش توانایی حضور در مهمانی های بین المللی را هم نداشته باشد ؟ و جالب تر از همه اینکه همین زنان که با همنوع خودشان به بدترین شکل رفتار کردند و آن زمان هیچ احساس و عاطفه و حتی غیرتی نداشتند ، حالا اینگونه ادعای دفاع از حقوق زنان و پایمال شدن حقوقشان را میکنند ! دخترانشان از بس در سنین کودکی و نوجوانی همان چادر های مشکی را به سر میکنند که موهای سرشان کچل میشود و بدنشان همیشه بوی عرق میدهد و حال آدم را به هم میزند ؟و آنوقت مادرانمان را میبینیم که هر روز برایمان جلسات قرآن و ادعیه جات مختلف برگزار میکنند و خودشان هم نمیدانند که چه میکنند و چه خواهد شد و فقط سرشان گرم میکنند و فکر میکنند که رضایت خدا و پیغمبر در همین جا تمام میشود . وقتی به مادرم میگویم تو که قبل از انقلاب با دامن و بلوز و جوراب نازک با پدرم بیرون میرفتی ، چه شده که حالا اینگونه از مردان رو میگیری و چادرت را چنان سف میکنی که چشمانت هم به زور معلوم میشود ؟ به او میگویم تا بحال معنی این نمازی که میخوانی را حفظ کرده ای تا بفهمی که واقعا چکار میکنی ؟ و همیشه جوابش همین بوده که آن زمان همین طور بوده و مردم پشمان پاک بوده ولی الان اگر دختری ذره ای از مچ پایش بیرون باشد ، پسربچه های ده ساله هم با دید شهوت به او نگاه میکنند و اینجاست که من میگویم آفرین به حکومت اسلامی با این مهار غریزه اش که حتی مادر من هم میداند چه کثافتی از جامعه ی ایرانی بالا میرود !
تف بر آن مردم و لعنت بر هر کسی که هنوز بر سر همان عقیده مانده و برای آخوند جماعت ارزش قائل است .
مردم پستی که میدانند در این رژیم چه خبر است ولی به جای مخالفت و تظاهرات ، در صف اول نماز جمعه پشت سر یک آخوند خونخوار به نام خامنه ای نماز میخوانند تا ده هزار تومان به حقوقشان اضافه کنند . تظاهرات که هیج... تظاهرات اجباری نیست ولی از انسان چاپلوس که برای دم تکان دادن پیش رئیس مزدورش به هر خفتی تن میدهد ، حالم به هم میخورد . از پاسداری که دزدکی میگوید من هم مخالف رژیمم ولی جلوی فرمانده اش که میرسد ، با تظاهر کنندگان مثل حیوان رفتار میکند حالم به هم میخورد . از سربازی که همه میگویند او هم مثل ماست و از بطن مردم است ، اما در طول خدمت سربازی اش اگر پستی به او بدهند ، مثل برخورد با مردم در تظاهرات ، از فرمانده خودش شدیدتر عمل میکند حالم به هم میخورد . واقعا آن سرباز را که هیچ کس از او انتظار ندارد وقتی فرمانده اش پسری را رها میکند ، او به دنبال پسر بدود و با باتوم چنان بر سرش بزند که پسرک ضربه ی مغزی شود باید از خایه آویزان کرد و همان باتوم را در نشیمن گاهش کرد تا کمی هم انسانیت یاد بگیرد . و خلاصه اینکه از تمام کسانی که در ظاهر انسانند ، ولی در باطن فاقد هر گونه احساس و درک و شعور و میهن پرستی و حس به همنوع و هموطن هستند و در عمل حیوانی همچون گوسفند یا سگ هار هستند حالم به هم میخورد . گوسفندی که به راحتی گول میخورد و دست چپ و راست را نمیداند و سگ هاری که علاوه بر صفات گوسفند ، هار هم هست و بی خود و بی جهت در مسیر تخریب مملکت خودش گام بر میدارد . واقعا باید از رهبر بی شعورمان پرسید ، آیا آن زن وزیر بی چاره را باید اعدام میکردید و یا این سرباز وحشی بی شرف را ؟


در پایان دعا میکنم : خداوندا ! ما را هر چه زودتر از شر ابلیسان زمان ( احمدی نژاد - خامنه ای - سپاه - بسیج و مزدوران حکومتی و غیر حکومتی شان ) خلاص بفرما !

۱۳۸۸ تیر ۲۴, چهارشنبه

توپولفی دیگر سقوط کرد و سوالهای بسیار ایجاد کرد


متاسفانه در حادثه ی روز چهار شنبه 24 تیر ماه 88 با خبر شدیم که طبق روال سالهای اخیر یک فروند هواپیمای توپولوف شرکت کاسپین این بار در حوالی قزوین سقوط کرد و تمامی 169 سرنشین آن جان خود را از دست دادند . ضمن عرض تسلیت به خانواده ی این عزیزان داغدار ، نکاتی رو لازم دونستم به صورت جمع بندی شده و خلاصه در خصوص پی آمد های فکری و خبری این حادثه ی اسفناک عرض کنم :

1- اولین جنبه ی خبری این سقوط دردناک این بود که نام کشور عزیزمان طبق روال یک ماه گذشته باز هم در راس خبرهای جهان قرار گرفت و فکر میکنم که این روزها با این همه اتفاق عجیب و قریب که در ایران می افتد ، اسم ایران در دنیا از کشور هایی مثل آمریکا و انگلیس هم بیشتر بر سر زبانها می آید . نامی که نه به نیکی ، بلکه به دلایلی همچون تقلب در انتخابات ، کودتا ، درگیری ، کشتار شهروندان به دست دولت ، دستگیری روزنامه نگاران ، شکنجه و قتل مخالفان در زندان و ... و آخرین مورد هم کشته شدن 169 انسان بی گناه در آسمان بدلیل ئجود هواپیماهای فرسوده در ناوگان مسافربری هوایی کشور ! خوش بحال دنیا که همیشه میتوانند برای پر کردن صفحه ی اول روزنامه هایشان روی ایران به عنوان یک مشتری پر و پا قرص حساب کنند .

2- دومین مسئله سوالی بود که در ذهن مردم عزیز کشورمان نقش بست و اون این بود که کشور ایران که در 30 سال قبل ( که کشورهایی مثل امارات متحده ی عربی حتی یک خط هوایی هم نداشتند ) دارای خطوط هوایی تهران-نیویورک بود و بهترین و مدرن ترین هواپیماهای دنیا را در اختیار داشت ، چرا امروز در صنعت هواپیمائی خود تا این اندازه ضعیف و ناتوان است ؟ در این میان 2 مساله بیشتر در نظرات به چشم میخورد : عده ی اول تمام این قضایا را از چشم دولت روسیه و هواپیماهای بی کیفیت آن کشور میدانند که به واسطه ی دوستی نزدیکش با ایران بازار هواپیمای ایران را در دست گرفته و البته با این طول عمر بالای هواپیماهای روسی موجود در ایران ، بر بی کیفیتی آنها افزوده شده است و معتقدند که باید این هواپیماها جمع آوری شوند . عده ای دیگر هم نظرشان کم و بیش در ادامه ی نظر گروه اول است که عقیده دارند تحریم های بین المللی باعث این مسائل میشود و مسئول مستقیم آن را هم دولت ایران و در کنار آن ، غرب میدانند . دولت ایران با خودکامگی و لج بازی باعث انزوا ی ایران و تحریم بین المللی بر ضد این کشور شده و نتیجتاَ مجبور میشود برای تامین تکنولوژی مورد نیاز خود از شرق کمک بگیرد و در نتیجه با ورود تکنولوژی ضعیف و بی کیفیت باعث ایجاد مشکلات برای شهروندان خود میشود و از طرفی غرب نیز مقصر است به این دلیل که به بهانه ی تحریم دولت ایران ، در حقیقت به مردم این کشور و انسانهای بی گناه ضربه میزند و دولت ایران و طبقه ی مرفه جامعه از این تحریمها ضربه ای نخواهند خورد و باید فکری به حال این موضوع کرد .

3 - سومین نکته ای که اذهان را مشغول کرد وجود اعضای تیم ملی نوجوانان جودوی کشور در میان جان باختگان این حادثه دردناک بود . تیمی که پس از مدتها تمرین آماده ی شرکت درنخستین مسابقه ی جودی نوجوانان جهان شده بود و اینک بجای مسابقه ، برایشان مراسم یادبود برگزار مینمایند و اعلام مینمایند که به احترامشان یک دقیقه در مسابقات سکوت خواهند کرد.

4 - نکته ی بعدی که بیشتر وبلاگ نویسان به آن پرداختند و خبرگزاری های رسمی به آن توجه نکردند ، نحوه ی برخورد دولت ایران با این حادثه در مقایسه با دولتهای دیگر است . به عنوان مثال رئیس جمهور ارمنستان سفر کاری خود را نیمه تمام رها کرده و برای پیگیری مسائل مربوط به این حادثه به پایتخت کشورش بازگشته است و این در حالیست که هیچ شهروند ارمنستانی در آن هواپیما گفته شده که حضور نداشته اند و یا تعدادشان اندک بوده و البته شهروندان ارامنه ایرانی در آن هواپیما تعدادشان زیاد بوده اما این از لحاظ حقوق شهروندی به ایران مربوط میشود و نه ارمنستان . حال در کنار این موضوع رفتار رئیس جمهور ایران را میبینیم که حتی حاضر نشد به احترام خانواده های قربانیان و برای نشان دادن اهمیت دولت به مردم کشورش ، سفر خود به مشهد را لغو کند و تنها به دادن یک پیام تسلیت بسنده کرد . همچنین برخی از صاحب نظران بر این موضوع خرده گرفته اند که ایران برای کشته شدن انسانها در نقاط مختلف دنیا به بهانه ی مسلمان بودن عزای عمومی اعلام میکند و یا ماجرای کشته شدن یک زن عرب تبار را در دادگاه آلمان آنقدر در بوق و کرنا اعلام میکند که گوش فلک کر میشود و انسان حالش از این طرفداری بیش از حد به هم میخورد ، اما شهروندان بی گناه ایرانی که به خاطر عدم درایت و کفایت مسئولان همین دولت اینگونه جانشان را از دست میدهند از کوچکترین اهمیتی برای حکومت ایران برخوردار نیستند و بزرگترین لطفشان این است که بیمه اعلام کرده که دیه ی قربانیان را خواهد داد ! همه جای دنیا بیمه باید خسارت جانی و مالی مسافران را تامین کند اما چیزی که امروز خانواده های این قربانیان نیاز دارند حمایت عاطفی و معنوی دولت کشورشان است و پول در این مقطع زمانی برای آنها ارزشی ندارد .امیدواریم این اتفاق برای خانواده ی اعضای دولت و یا رهبر و سایر دستگاه های حکومتی نیفتد ، ولی اگر هم افتاد باید ببینیم برخوردشان در آن زمان چگونه خواهد بود !

5- مسئله ی بعدی که ذهن خیلی ها را به خود درگیر کرده است ، مشکوک بودن این سقوط میباشد و عده ای عقیده دارند که این هواپیما منفجر شده و علت سقوطش فراتر از نقص فنی میباشد . یکی از دلایل این گروه متناقض بودن صحبت های شاهدان عینی حادثه است که هر کدام به نحوی حادثه را شرح میدادند که ظاهراَ با هم جور در نمی آید و معتقدند که این سقوط و پیام تسلیت بسیار سریع رئیس جمهور که گویی از قبل آماده شده بوده ، سناریویی از پیش نوشته شده میباشد .همچنین از دیگر دلایلی که این افراد به آن استناد میکنند این است که این هواپیما تا لحظه ی آخر که ارتباطش با برج مراقبت قطع شده صحیح و سالم بوده و اگر نقص فنی رخ میداد، خلبان آن را هر چند کوتاه مخابره میکرد ، ولی ظاهرا چیزی شبیه به انفجار در داخل هواپیما باعث غافلگیری همه ی مسافران و خدمه شده و حتی همان شاهدان عینی هم اظهار داشته اند که هواپیما قبل از سقوط تکه تکه شده بوده است و البته با بررسی عکس های این حادثه و تکه تکه شدن مسافران و بدنه ی هواپیما به ابعاد بسیار کوچک ، این فرضیه قوت پیدا می کند . برخی از طنز پردازان موافق این نظریه هم در یک شوخی تلخ گفته اند هر زمان که جعبه ی سیاه هواپیماهای سقوط کرده ی قبلی پیدا شد ، این یکی هم پیدا میشود . قابل ذکر است که مسئولین گفته اند که جعبه ی سیاه این هواپیما هنوز به طور کامل پیدا نشده است و فقط 2 قطعه از سه قطعه پیدا شده که حاوی اطلاعاتی از آخرین مکالمات و وضعیت هواپیما قبل از سقوط میباشد و البته گفته شده که در صورت پیدا نشدن قطعه ی سوم هم میتوان با استفاده از این 2 قطعه به اطلاعات مورد نیاز دست پیدا کرد .

6 - نکته ی بعدی ایجاد ترس و استرس طبیعی ناشی از این حوادث در بین مردم جامعه میباشد . این ترس و استرس زمانی قوت میگیرد که کارشناسان حاضر در محل گفته بودند که به لطف خداوند ، این هواپیما در منطقه ی مسکونی سقوط نکرده ، وگرنه خدا میداند که چند نفر دیگر هم به این 169 قربانی اضافه میشدند . در پی این اظهار نظر ، برخی از مردم در صحبتهایشان بیان میکنند که دیگر در خانه هایشان هم احساس امنیت نمیکنند و هر لحظه که هواپیمائی بر فراز بام خانه شان پرواز میکند ، بیم آن را دارند که این غول پرنده همچون آواری سهمگین بر محل سکونت آنها سقوط و یا با آن برخورد کند و عده ای دیگر هم از این جهت در هراسند که دیگر به ناوگان هواپیمائی ایران و خصوصا هواپیماهای توپولوف اطمینان ندارند و این موضوع برای افرادی که کارشان با سفرهای پی در پی همراه است به کابوسی دردناک تبدیل شده است . براستی گناه این مردم چیست که دولت و حکومتشان برایشان وسیله ی نقلیه ی سالم و مدرن تهیه نمیکند و بخاطر مصالح خودش ، از کشور دوست و شریک جرمش هر جنس بنجل و خطرناکی را وارد میکند و به هیچ کس هم پاسخگو نیست ؟

7 - آخرین نکته ای که در این باب باید گفته شود ، حدس و گمان هایی در خصوص سیاسی بودن این موضوع است که آیا واقعا این سقوط یک اتفاق پیش بینی نشده است و یا در پس پرده مسائل سیاسی در آن نهفته است ؟ مسائلی که باعث شود اذهان عمومی از سمت انتخابات و کشتار مردم بی دفاع در خیابان به سمت سقوط هواپیما کشیده شود و یا اینکه بحثی داغ را برای نماز جمعه ی این هفته ی آقای هاشمی ایجاد نمایند ؟ برخی میگویند شاید احمدی نژاد و هاشمی و خامنه ای و ... در پس پرده قرارهایی برای این مسائل گذاشته اند که اول هاشمی به سکوت خود پایان دهد بگوید که به نماز جمعه می آید و احمدی نژاد برای اینکه به نماز جمعه نرود به مشهد سفر کند و سپس برای داغ نشدن بحث ، هواپیمائی را منفجر کنند که تیم ملی جودو هم در آن باشد تا تمام حواس مردم به آن سمت جذب شود و سپس هاشمی در نماز جمعه بیشتر وقت خودش را به آن اختصاص دهد و در پایان هم همه ی مردم را به سوگواری دعوت کند و ..... خدا میداند که این سناریو تمام شده است و یا هنوز بخشهای دلخراشی از آن باقی مانده که در روز پنج شنبه باید اجرا شود ؟؟
امیدواریم که اینگونه نباشد اما به هر حال ، ایران من در این یک ماه اخیر ، بیش از هر دوره ای ، حتی دوره ی انقلاب 57 ، خبرساز شده و بیش از هر دوره ای خون شهروندانش با سهل انگاری مسئولین نالایقش ریخته میشود . به امید پایان یافتن تمامی این مسائل .

خبرهایی در این مورد:
مقاله و عکس هایی از این حادثه در وبلاگ afaryneh.blogfa.com
خبر گزاری مهر : توپولوف 154 یکی از نا امن ترین هواپیماهای جهان است
خبرگزاری ایلنا : رئیس فدراسیون جهانی جودو برای همدردی با خانواده ی قربانیان به ایران می آید
خبرورزشی : تابوت پرنده ی دیگری از آسمان افتاد . نفرین بر توپولوف
اعتماد ملی : سمسارهای روس در بازار ایران ، مشخصات فنی توپولوف و نقش روسها در بازار هواپیمای ایران

۱۳۸۸ تیر ۲۳, سه‌شنبه

فیلم فاجعه ی کوی دانشکاه



در تاریخ 24 خرداد ماه 88 ، هنگام شب که تمام مردم برای آسایش و آرامش به پناهگاه خود ، خانه ی خود ، میروند دانشجویان دانشگاه تهران هم به خیال داشتن امنیت در سایه ی نظام ولایت فقیه و باز هم به خیال اینکه مامورین نیروی انتظامی کشورشان همچون شبهای دیگر در حال حفظ امنیت برای شهروندان جامعه هستند ، با خیالی آسوده در آسایشگاه خویش که کوی دانشگاه نامیده میشود به استراحت مشغول بودند و بحث های سیاسی و هنری و عشقی و علمی و ... میکردند . مادران و پدران این فرزندان ایران زمین هم در دیاری دورتر کم کم مهیای خواب شبانه میشدند و مادر طبق معمول همیشه میگفت خداوندا شکرت که پسرم اهل و صالح است . خداوندا شکرت که در کشوری هستم که فرزندم را میتوانم بخاطر امنیت موجود به دانشگاهی در تهران ، پایتخت ایران بفرستم و شکرت که در آینده باعث افتخار من و خانواده و هم وطنانش خواهد شد و.... . در همین حین اخبار شامگاهی در مستطیل سراسر فتنه و نیرنگ جمهوری اسلامی شروع میشود و طبق معمول همیشه ، بازیگران و هنرپیشگان حکومت جور با سناریو هایی که توسط خشک مغزان بخش خبر صدا و سیما و اخباری که همکاران بی شرافتشان در سایر خبرگزاری های دولتی در ایران آماده کرده اند و به دست این خشک اندیشان صدا و سیما داده اند تا هر گونه که دوست دارند و صلاح میبینند از آنها در ارائه ی فیلمنامه ی اخبار شبانگاهی استفاده کنند از راه میرسند و خانم مجری با سلامی رویایی شروع میکند :
" ملت بزرگ ایران ، درود خدا و رسول خدا و جد و آباد خدا و بقیه ی خدایان و خداپرستان و خدادوستان و خداشناسان و خدا نشناسان و غیره و ذالک بر شما باد و با سلام و صلوات و دعای فرج و توسل و کمیل و ندبه و یکصد دور تسبیح ذکر یا خمینی اخبار امشب را (که 10 دقیقه ی آن هم اینک گذشت) به اطلاعتان میرسانیم . نخست خلاصه ی مهمترین خبر ها : فرمانده نیروی انتظامی گزارش داد که کشور در امن و امان است و هیچ جا هیچ خبری نیست و به حرف هیچ کس که غیر از این میگوید توجه نکنید و ایران اسلامی بیش از هر دوره ای بر مسند اقتدار و عظمت و امنیت تکیه زده و هر گونه تحرکی را برای انقلاب های کرباسین و مخملین و فاستونین و تترونین و غیره و ذلک را در نطفه خفه میکند و چه بسا اصولا اجازه ی تشکیل نطفه به این حرامیان را نخواهد داد .......... رئیس جمهور ناکجا آباد ، پانصد و شصت و دومین پیام تبریک به آقای محمود احمدی نژاد را به صورت کتبی ارسال کرد که سندش در سایت خبرگزاری فارس ! موجود است و میتوانید بروید و ببینید ......... همچنین دانشجویان دانشگاه تهران نیز امروز در نامه ی سرگشاده ای ضمن تبریک به آقای احمدی نژاد بخاطر پیروزی در انتخابات شکوهمند بیست و دوم خرداد از ایشان دعوت به عمل آورده اند تا برای دیداری رسمی به دانشگاه تهران سفر کنند که البته با پیگیری های به عمل آمده به دلیل عدم حضور آقای احمدی نزاد در ایران به دلیل سفر به روسیه ، قرار بر حضور نمایندگان ایشان در کوی دانشگاه شد تا به صورت رسمی از این دانشجویان ارجمند تقدیر به عمل آورند ."
در همین هنگام و قبل از پایان سریال تلویزیونی اخبار شبانگاهی نمایندگان آقای احمدی نژاد برای تقدیر و تشکر از دانشجویان عزیز به صورت کاملا ناشناس به نحوی که هیچ کس ، حتی فرمانده پلیس تهران هم هنوز آنها را نشناخته به کوی دانشگاه تهران حمله مینمایند . این برادران اهل دل و بسیجی و انصار حزب و الله و یکسری نامهای قشنگ دیگر که خودشان برای خودشان گذاشته اند و ( اگر واقعا انصار و حزب الله این است باید بگویم که لعنت بر هر چه انصار و حزب الله است از الان تا قیامت ) البته خودشان را هم کسانی میدانند که به جبهه و جنگ رفته اند و حتی برخی ادعا میکنند که قبلا در جنگ شهید شده اند (!!!!) با لباسهایی بسیار ساده که نشان از ساده زیستی آنها داشت به وحشیانه ترین شکل ممکن به در و دیوار کوی دانشگاه حمله ور شدند و از آن ها بالا رفتند و از شوق اینکه کدامیک زودتر میتوانند پیام تشکر آقای احمدی نژاد را به این عزیزان برسانند حتی از شکستن درب ورودی سالن هم که رسما باز بود دریغ نفرمودند و حتی عده ای برای سرعت عمل بیشتر و اینکه دانشجویان هم با سرعت زیاد به سمت این عزیزان بدوند اقدام به پرتاب گاز اشک آور به داخل کوی کردند . نمیتوانم برایتان به تصویر بکشم که چه صحنه ی رویای بود زمانی که این دوقشر عزیز به هم رسیدند . عده ای که تبریک گفته بودند و حال با شوق به سمت نمایندگان رئیس جمهور محبوبشان میدویدند و از سر شوق اشک در چشمانشان حلقه زده بود و از شدت هیجان قلبشان داشت از جا کنده میشد و برادران انصار حزب الله و بسیج و لباس شخصی که برای هر چه سریعتر دیدن دوستان دانشجوی خود ، زمین و زمان را داشتند به هم گره میزدند میجویدند و نا خودآگاه یاد دوران جبهه و جنگ افتادند و به کامیونت پارک شده در محوطه حیاط کوی هم رحم نکردند و خدا میداند که با کدام وسیله و کدام سلاحی در مدت پنج دقیقه تمامش را به آتش کشیدند و به سرعت به سمت دانشجویان کوی دویدند . البته برادران یگان ویژه به دلیل اینکه از دوستان آقای احمدی نژاد نبودند و اجازه ی ورود به کوی را نداشتند قرار شد که بیرون کوی منتظر بمانند و در صورتی که کسی از دانشجویان از شدت هیجان وارده و احساسات بی حد و نصاب حالش بد شد و خدای ناکرده سر و دستش شکست و یا در حال مردن بود ، او را سریعا به زندان اوین منتقل کنند تا به کمک دیگر برادران حاضر در آن مکان در جهت بهبود سلامتی ایشان گامهای لازم برداشته شود !!! خلاصه آن شب با تمام خسارات وارده و نابودی کامل کوی تمام شد و این مراسم تبریک و تقدیر از تبریک آنقدر به شکل هیجان انگیز و زیبایی برگزار شد که فردای آن روز شاهدین عینی نمیتوانستند باور کنند که این خسارات به بار آمده توسط نسل بشرانجام گرفته باشد و حتی در صورتی که توسط انسان هم اینگونه حرکات بسیار بسیار وهشتناک و وحشیانه ( که نمونه اش منفجر کردن (!!!!) کامیون و کنده شدن مهتابی سقفی بود برآید) امکان پذیر باشد ، این انسانها قطعا حالت روانی مناسب نداشته اند و همگان بر این نکته اتفاق نظر داشتند که به خاطر این همه هیجان و شور و شوق انقلابی باید از ایشان تقدیر و تشکر به عمل آید که واقعا روی سرخ پوستان ایالت می سی جی فی قی دی پی قلقوزستان .آمریکای مرکزی را هم سفید کرده اند . خلاصه اینکه از آن روز به بعد هر قدر که دنبال این افراد گشتند پیدایشان نکردند که نکردند و جالبتر اینکه خود آقای محمود احمدی نژاد هم هر گونه رابطه ی عاطفی و قلبی را با این افراد تکذیب کرد و بلافاصله بسیج و نیروی انتظامی و سپاه و ارتش و اطلاعات و هر کس که فکرش را بکنید اعلام کردند که این افراد را نمیشناسند که البته با توجه به فیلمهای منشر شده از نیروی انتظامی سوال شد که " پس نیروی های شما آنجا چه غلطی میکردند ؟" و آقای فرمانده نیروی انتظامی هم فرمودند که رفته بودند هوا خوری و بچه ها توی گوششان هدفون بود و سر و صداهای داخل کوی را نشنیدند و اصلا از کجا معلوم که عده از آن اراذل و لوباش لباس نیروی انتظامی را نپوشیده اند که بخواهند چهره ی نیروی انتظامی را اینگونه به لجن بکشند و فحش های کش دار مردمی نثارش کنند و حاشا و کلا !!!!
به هر حال آن شب این فرزندان مرزو بوم ایران دمار از روزگارشان درآمد ، بی آنکه به گوشه قبای آقا هم بر بخورد و ایشان در نطق روز جمعه ی خودشان فرمودند که این عده ای که به کوی دانشگاه حمله کردند عده ای اراذل و اوباش بودند که البته با این اوصاف که ایشان فرمودند ، همین الان هم کشور ما را یک عده اراذل و اوباش دارند اداره میکنند و خود آقا هم باید از این پس عنوان خود را بجای " فرمانده کل قوا" به " سردسته ی اراذل و اوباش" تغییر دهند . فقط نکته اینجاست که چطور این مرتیکه ی چلاق یک دست رو در این طرح جمع آوری اراذل و اوباش که چند وقت پیش تو کشور اجرا شد دستگیر نکردند ؟ و نکته ی بعدی اینکه اگه اینا همشون اراذل و اوباشند پس الان حکومت دست کیه ؟ محمود که اوباشه و خامنه ای هم که سر دسته ی اراذل و اوباشه و نیروی انتظامی هم که خودش یه پا اراذله ولی باز هم با تخفیف بهش میگیم همدست و همکار اراذل و اوباشه ، مردم هم که اغتشاشگر و هرج و مرج طلبند .....ببخشید یهو بفرمائید ما داریم تو جنگل زندگی میکنیم ؟؟؟ چرا اونقدر شهامتش رو ندارید بگید کار نیروهای خودمون بوده یا حداقل بگید کار نیروهای افراطی خودمون بوده و یک محاکمه ی الکی هم تشکیل بدید تا مثل 18 تیر تموم بشه بره دیگه ؟؟؟
به هر حال سر شما را درد نمیاوردم . لینک دانلود جنایت رژیم در خوابگاه دانشجویان عزیز این مرز و بوم در پائین گذاشته شده که خود من هم این فایل را آپلود نکردم و اصل لینک مربوط به این سایت بود که من خودم دانلود کردم و دیدم و لینک دانلود را هم در پائین میگذارم و به همه ی دوستان پیشنهاد میکنم اگر وبلاگی دارند و یا به هر طریق دیگر ( تکثیر روی سی دی ویا از طریق بلوتوث و ... ) در پخش این فیلم کمک کنند تا همه ی مردم ایران بفهمند که در مساجد و پایگاه های بسیج و سپاه چه جانوران وحشی و بی پدر ومادری تربیت میشود و دیگر شاهد این نباشیم که کسی از ملت ایران بدون آگاهی و فقط بر اساس تبلیغات صدا و سیما به طرفداری از بسیج و احمدی نژاد و ... بپردازد . این فیلمها را به این قشر بیشتر نشان بدهید تا همین چند میلیون طرفدار ساده لوح را هم که با نگاه داشتن در فضای بسته ی اطلاعاتی برای خود حفظ کرده اند به جنبش سبز جذب کنیم .

دانلود با حجم 95 مگابایت و کیفیت خوب با فرمت MP4

مشاهده ی فیلم به صورت آنلاین

اعدام 14 نفر در زاهدان - اعتراض کنیم یا حمایت ؟؟؟

این روزها همه چیز با هم قاطی شده و البته قبلا هم قاطی شده بود ولی این روزها خیلی قاطی شده ! یادمه قبلا رادیو رنگارنگ رو گوش میدادم که ببینم این آقای داور و طرفدارای روان پریشش چی میگن و اسم خودشون رو هم اکثریت خاموش گذاشته بودند و معمولا عده ای هم بودند که زنگ میزدند و در اکثر مواقع با فحش های این بنده خدا داور روبرو میشدند . این بابا استاد قاطی بازی بود و همه چیز و همه کس رو با هم قاطی کرده بود و انگار قبل از برنامه ی بامزش یک عدد سیگاری حشیش با درصد حشیش فوق العاده بالا استعمال میکرد و در توهم محض میومد شاه رو گدا میکرد و گدا رو شاه !!! یکی از روزها که گوش میکردم دیدم که این بابا از عبدالمالک ریگی رهبر گروهگ تروریستی جندالله که الحق هم تروریست های باحالی هستند دعوت کرده بود که توی برنامشون بیاد و نطق کنه . از همون قبل از برنامه تلفن ها شروع شد و نشون میداد که مردم خیلی ناراحتند و اکثرشون هم میگفتند که آقای داور ازت نا امید شدیم و داور هم که تا دیروز با اونها صمیمی بود و قربون صدقشون میرفت و بهشون میگفت شما سرداران و پیشگامان اکثریت خاموش هستید حالا داست بهشون فحش میداد و میگفت شما عناصر اطلاعاتی هستید و شما فلانید و ...... .( دقیقا مثل جمهوری اسلامی که به مردمش تا روز انتخابات میگفت ملت همیشه در صحنه و حماسه ساز و وقتی که حماسه ای بر علیه خودش ساختند و با یکی از کارهاش مخالفت کردند ، شدند اغتشاشگر و خس و خاشاک و بینندگان مسابقه ی فوتبال و عوامل انگلیس و اسرائیل و منافقین و آمریکا و ضد ولایت فقیه وطرفداران انقلاب مخملین و ......و خیلی القاب دیگه که واقعا وقتش رو ندارم که همشون رو به یاد بیارم ) . خلاصه این بابا یعنی آقای داور میگفت که عبدالمالک ریگی به دلیل اینکه بر ضد جمهوری اسلامی میجنگه پس دوست ماست و ما ازش درخواست میکنیم که بیاد تو این رسانه و حرف بزنه ! از طرفی عده ای از هموطنان عزیز ما که گویا اولین بار بود اسم این عبدالمالک رو شنیده بودند و یا شایدم قبلا شنیده بودند ولی نمیدونستند که واقعا این بابا کیه و چکار کرده میومدن پشت خط و با درود و سلام فراوان به اون آقای ریگی در مورد حرکاتش سوال میکردند و اینکه شما کی هستید و کجائید و با کی همکاری میکنید و چرا خارج از سیستان و بلوچستان فعالیت نمیکنید و ....... و کلی سوالهای دیگه و من خندم از این میگرفت که مثلا فلان پیر زن به اسم مثلا زهره نمیدونم چی چیک ( فکر کنم ورایزن بود ) و یا کسان دیگه میومدن به این بنده خدا القابی مثل دلاور ایران زمین و رستم سیستان و شیر بلوچستان و ... خیلی القاب دیگه میدادن !!!
نکته اینجاست که دوستان عزیز همه چیز رو با هم قاطی نکنید ! اشتباهی که اون روز داور کرد و کلی از طرفدارانش رو از دست داد و امروز برخی از طرفداران جنبش سبز دارند آگاهانه یا نا آگاهانه انجام میدن همین حمایت کور کورانه از هر کس و هر جریانیه که به نظرشون میتونه بر ضد رژیم جمهوری اسلامی باشه . این افرادی که در زاهدان دارن اعدام میشن یک عده انسان معمولی نیستن . این افراد یک عده دزد یا نهایتا چاقوکش و یا شرور معمولی نیستن . اینها قاچاقچی مواد مخدر نیستن که بگیم ببخشیمشون گناه دارن و اشتباه کردند . اینها محاربینی نیستند که فقط کارشون کشتن سران و مقامات جمهوری اسلامی باشه . اینها در معنای واقعی کلمه یک آشغال به تمام معنا هستند که حتی اعدام هم براشون کمه . اینها کسانی هستند که نیمه شب به پادگانها ی مرزی حمله میکنند و همه ی افراد اونجا رو که معمولا 2-3 نفرشون کادر و بقیه سرباز وظیفه هستند به رگبار و گلوله میبندند و ماشینهاشون رو میبرند . اینها آشغالهایی هستند که نیمه شب برای ایجاد رعب و وحشت در اون منطقه جاده رو میبندند و چهار تا ماشین شخصی در حال عبور رو متوقف میکنند و با قساوت و بی رحمی تمام اونها رو جلوی چشم هراهانشون میکشند . کسانی که کشته شدند کی بودند ؟ آیا پسر خامنه ای بوده یا عمه ی احمدی نزاد ؟ اونها چند انسان معمولی بودند که یا در حال سفر بودند و یا داشتند از ماموریت کاری برمیگشتند و یا از ساکنین همون منطقه بودند و یا رانند ه بیابونی بودند که یک لقمه نون برای زن و بچشون تامین میکردند و این عبدالمالک ریگی آشغال و دار و دستش با نامردی به اونها در تاریکی شب حمله کردند و شوهر رو جلوی چشم زنش و زن رو جلوی چشم بچش بی هیچ گناهی به گلوله بستند . فقط به این دلیل که اندک ترسی در دل ساکنان منطقه و شاید مامورین حکومت ایجاد کنند که البته نتوانستند . اینان مسلمانان متحجر و عقب مانده ای هستند که البته 100 درجه بدتر و مرتجع تر از محمود احمدی نژاد و دار ودستش که احمدی نزادی ها در مقابل اونها به والله خدایی میکنن . چرا در دفاع از ظلم و ظالم داریم با بوق و کرنا گوش فلک رو کر میکنیم ؟ چرا با حرکت های ناشیانه بهانه به دست دنیا و حکومت میدیم ؟ فردا جنبش سبز رو به جرم دفاع از تروریسم متهم میکنند و دولت جمهوری اسلامی وجهه ی بین المللیش در مقابله با تروریسم بهتر و بهتر میشه . از این مسائل هم اگر بگذریم آیا واقعا باید اینقدر بی انصاف باشیم که قاتل هم وطنمون رو فقط و فقط بدلیل اینکه یکی از دشمنانش جمهوری اسلامیه مورد تقدیر و حمایت قرار بدیم ؟ دشمن دشمنه عزیز من . چه جمهوری اسلامی باشه ، چه چین باشه و چه عبدالمالک ریگی . کاش صدای ضجه های مادر اون سربازی که توسط همین دار و دسته ی عبدالمالک کشته شده بود و خونش 2 کوچه پائین تر از ما بود رو میشنیدید که واقعا از ضجه های مادر سهراب دلخراش تر بود . اونوقت میفهمیدید که طرفداری از عبدالمالک ریگی دقیقا مثل طرفداری از قاتل سهراب اعرابی و حتی بدتر از آن است . اگر قرار به حمایت از حقوق بشر و جلوگیری از اعدام است ، بدون توجه به اینکه اون شخص چکار کرده و چکار نکرده ، من هم فردا که قرار بر اعدام قاتل سهراب و ندا باشد به دادخواهی و دفاع از حقوق بشر شعار میدهم که اعدام نکنید این قاتلین را !!!!
به امید روزی که خود عبدالمالک ریگی رو در زاهدان اعدام کنند و یک ملت از دستش راحت بشن .

۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

رازهای انقلاب 57

این روزها همه به فکر انقلاب هستند ، حالا به صورت مخملی و خشونتی و کشت و کشتار و ..... و خلاصه هر جور شده میخوان با سابقه ی تارخی که دارند ، مردم رو تشویق به انقلاب کنند . این افراد تند رو که معمولا غیر از 24 ساعت پای کامپیوتر نشستن متاسفانه کار دیگه ای هم نمیکنند ، دائما از مسلح شدن مردم و شهادت و .. صحبت میکنند و فکر میکنند که به این سادگیها میتوانند مردم را به انقلاب دعوت کنند و حکومت هم میاید میگوید صدای انقلابتان را شنیدم و خدا حافظ !!!!
در انقلاب سال 57 چند مساله حائز اهمیت است که باید توجه این عزیزان قبل از هر چیزی به سمت آن جلب شود و سپس با توجه به آن موضوعات و خصوصیات روحی مردم ایران ، به تشویق مردم بپردازند و اینگونه است که با همان کامپیوتر هم میتوانند نقشی در اصلاح وضع موجود داشته باشند .

1 - انقلاب سال 57 یک ریشه ی دینی و عقیدتی محکم داشت . در آن سالها مردم واقعا از مرگ هراسی نداشتند و آن را همچون یک آزادی واقعای از زندگی دنیوی میدانستند . چنان مردم و جوانان را شستشوی مغزی داده بودند که تا سالها بعد هم میدیدیم که در جبهه ها بودند کسانی که با از جان گذشتگی خودشان را روی منور می انداختن و یا عاشقانه به دیدار مرگ میرفتند . اما امروز چگونه است ؟ چرا از این همه انسان معترض فقط گوشه ی قلیلی از آنها به خیابان می آیند ؟ چرا مردم میترسند ؟ آیا یکی از این دلایل این نیست که مردم از مرگ و شکنجه هراس دارند ؟ آیا مردم نمیترسند که زندگی دنیویشان تمام شود و این موقعیت شیرین را از دست بدهند ؟ پس باید فکری به حال روحیات مردمن کرد و همان حس بی باکی و دلیری را دوباره در مردم زنده کرد .
2 - انقلاب 57 و تمام انقلاب های مشابه دارای یک رهبر بوده است که تمامی حرکات مردم را سازماندهی میکرد . امروز ما میبینیم مثلا آقای هاشمی رفسنجانی که قصد امامت نماز جمعه تهران را دارند ، عده ای تشویق میکنند که مردم بروند و عده ای هم میگویند این کار اشتباه است وعده ای هم بی تفاوتند و نمیتوانند نظری بدهند . این باعث میشود عده ی زیادی در آن حرکت شرکت نکنند و حتی عده ی ای هم که موافقند از ترس اینکه تعدادشان به حد نصاب نرسد ، در آن حرکت شرکت نمیکنند و نتیجه این میشود که هر حرکتی از همان ابتدا با شکست مواجه میشود . یا به عنوان مثال میبینیم که عده ای پیشنهاد تاسیس یک تلویزیون میدهند و عده ای آن را تمسخر میکنند و یا به کسانی که اعلام آمادگی میکنند ایراد میگیرند و باز هم از همان ابتدا این حرکت مردمی را به دست خود ریشه کن میکنند . پس یک رهبر نیاز است تا تمام این حرکات را برنامه ریزی کند .
3 - انقلاب 57 برای تغییر نظام حکومتی بود و خواسته های مردم در آن نظام محلی از اعراب نداشت . اما در این نظام خیلی از خواسته های مردم با اصلاحات انجام پذیر است . حقوق زنان را میتوان در همین نظام رعایت کرد . قانون وکلا و مطبوعات را میتوان در همین نظام اصلاح کرد . اعدام ها را میتوان در همین نظام پایان داد . حجاب اجباری را میتوان در همین نظام حذف کرد . موسیقی و ماهواره و دیگر مسائل تفریحی و فرهنگی را میتوان در همین نظام آزاد کرد و حتی میتوان رهبری و ولی فقیه را هم کم کم از حالت بت خارج کرد و به یک شخصیت دینی و تشریفاتی تبدیل کرد که واقعا دخل و تصرفی در سیاست کشور نداشته باشد . خیلی از مردم از همین وضع موجود راضیند و نمیخواهند بهای سنگینی برای تغییرش بدهند و به قول معروف دو دوتا چهار تا سرشان میشود و حاضر نیستند برای دریافت یک لقمه نان بیشتر ، یک میلیون تومان پرداخت کنند.
4 - انقلاب 57 در کشوری انجام شد که حکومتش طرفدار مردمی نداشت و نیروی خر مذهبی مثل بسیج نداشت که با کوته فکری و حماقت لایزالش از آنچه که خودش هم نمیداند چیست تا پای جان حفاظت کند . بله این یکی از مهمترین نکات است . ان حکومت فقط به گارد شاهنشاهی و ارتش و شهربانی اش متکی بود که همانها هم از دل همین مردم بودند و بسیار کم بودند کسانی که تا پای جان بخاطر حکومت ایستادگی کنند . اما امروز میبینیم که هستند افراد نادان و بیسوادی به نام بسیجی که هر زمان رهبرشان صدایشان کنند همچون سگی دست آموز به شدت دمشان را تکان میدهند و به جان مردم می افتند و بعد با افتخار خود را سرباز امام زمان معرفی میکنند. جوانان کم سن و سالی که کوچکترین خاطه ای از بازماندگان جنگ هم ندارند ، چه برسد به خود جنگ ، اما خود را کسانی معرفی میکنند که چنگ رفته اند و وقتی میپرسی این بسیجی ها چه کاره ی این مملکتند ، میگویند همان هایی هستند که جبهه رفته اند ! ولی با کمال تعجب میبینیم که نسل جبهه و جنگ همین موسوی و هاشمی و منتظری و کروبی و طرفدارانشان هستند و نمیدانیم که چرا این افراد که یادگار آن دوران هستند این روزها در حصر خانگی به سر میبرند و طرفدارانشان اغتشاشگر معرفی میشوند ، اما این بسیجی ها تازه سر از تخم درآورده دنباله روی همان بسیجی های دوران جنگ محسوب میشوند . به هر حال باید به این نکته اهمیت داد که مردم باید یکپارچه شوند و درگیری داخلی باعث ایجاد هرج و مرج و کشتار بیگناهان میشود . خصوصا در شرایطی که قدرت و اسلحه ی حکومتی به بسیج داده میشود . شاید با ارشاد و شاید با تهدید بتوان این نیروی کم خرد را به سمت مردم جلب کرد .

در مجموع نظام سال 57 قبحش نزد مردم شکسته شده بود و مردم یکپارچه بودند و گوش به فرمان رهبری خمینی توانستند آن حماسه ی احمقانه را بیافرینند . حال نوبت روشنفکران جامعه ی ماست که یتوانند به یک اجماع برسند و یک رهبر برای مردم پیدا شود که بتواند در دلشان نفوذ کند و همه را با هم متحد نماید و البته از قشر اپوزیسیون نباشد چون این قشر سی سال است که نسخه های بی یر و تهی برای مردم ایران پیچیده اند که هیچ یک گره ای از مشکلات مردم که باز نکرد هیچ ، آنها را بیشتر زیر سلطه ی رژیم و بر چسب وطن فروشی و اعدام برده است بدون اینکه کوچکترین اخمی به چهره ی اپوزیسیون بیاورد .

خواب و خیال های عده ای که فکر میکنند نظام به زودی سقوط میکند !

امروز داشتم در سایت بالاترین مطلبی رو میخوندم که در قسمت نظرات کاربران ، یک نظری توجه منو به خودش جلب کرد . نمیدونم این نظر چه ربطی به موضوع سبز پوشیدن مادر سهراب و نامه ی همسر مصطفی تاج زاده به شوهرش داشت ، ولی من اون نظر رو به تنهایی حاوی نکاتی دانستم که یک بحث مفصل در پی خودش خواهد داشت . قبل از صحبت در خصوص آن ، مطلب رو ببینیم :

ده خواست فوری مردم
1- بازداشت و محاکمه علني آمرين و عاملين کشتارهاي اخير و کليه جنايات جمهوري اسلامي در سي سال گذشته
٢- آزادي زندانيان سياسي
٣- لغو مجازات اعدام
٤- لغو حجاب اجباري و جداسازي جنسيتي
٥- لغو کليه قوانين ضد زن و تبعيض آميز عليه زنان. برابري کامل حقوق زن و مرد
٦- جدائي کامل مذهب از دولت، از سيستم قضائي، و از آموزش و پرورش. آزادي کامل مذهب و بي مذهبي بعنوان عقيده و امر خصوصي افراد
٧- آزادي بي قيد و شرط عقيده، بيان، اجتماعات، مطبوعات، تظاهرات، اعتصاب، تشکل و تحزب
٨- برسميت شناسي حقوق مساوي براي همه شهروندان ايران مستقل از مذهب، زبان، و يا قوميت و مليت
٩- محاکمه آيت الله ها و مقامات حکومتي و ايادي آنان بجرم غارت و چپاول اموال مردم و باز پس گرفتن اموال غارت شده از آنان
١٠- تامين و تضمين يک زندگي مرفه و منطبق بر آخرين استانداردها و امکانات در پيشرفته ترين جوامع براي همه شهروندان. افزايش فوري حداقل دستمزد و حقوق به يک ميليون تومان

این درخواست ها قطعا از دید کسی مطرح میشود که فکر میکند به زودی نظام اسلامی سرنگون میشود و مردم باید در دولت و نظام جدید و قانون اساسی جدید ، به این نکات توجه کنند !!
سوال اینجاست که چه کسی فکر کرده که نظام اسلامی سرنگون میشود ؟ من یا شما یا هر کس دیگیری به خوبی میدانیم که سقوط یک نظام به سادگی ها به وقوع نمیپیوندد و همانطور که میبینیم این روزها هم کسی از سقوط حرف نمیزند ، چرا که همه میدانند سقوط یک نظام چه هزینه های گزافی برای ملت خواهد داشت و همه این روزها دم از اصلاحات میزنند . به راستی چرا ما اینقدر در رویا سیر میکنیم ؟ اگر کمی واقع بین باشیم و بیشتر اهل عمل باشیم تا شعار ، وضعمان خیلی بهتر است و از طرفی اگر ابتدا کمی اطلاعاتمان را از وضع موجود بالا ببریم ، آنوقت میفهمیم که باید چه چیزهایی را مطالبه کنیم و چه چیزهایی همین الان هم خوب هستند . به عنوان مثال در خصوص دخواست دهم که این دوست عزیز فرموده بودند :
" تامين و تضمين يک زندگي مرفه و منطبق بر آخرين استانداردها و امکانات در پيشرفته ترين جوامع براي همه شهروندان. افزايش فوري حداقل دستمزد و حقوق به يک ميليون تومان"
باید عرض کنم که شما با کدام منطق این صحبت را میفرمائید ؟ آیا کشور ما کشوری پیشرفته است که تمام امکاناتش مانند یک کشور پیشرفته باشد ؟ از اسمش هم معلوم است که آن مردم ، مردم یک کشور پیشرفته هستند و ما مردم یک کشور جهان سوم هستیم که با زور نفت توانسته ایم خودمان را حفظ کنیم و مثل گرسنگان آفریقایی دست گدائی پیش کشور های پیشرفته دراز نکنیم . شما با کدام منطق در خواست یک میلیون تومان حقوق میکنید در حالی که تولید داخلی ما آنقدر کم است که این رقم پول تنها باعث ایجاد تورمی سرسام آور میشود ؟ شما فکر میکنید که آیا این دولت دوست ندارد حقوق کارمندان خودش را حداقل 500 تومان در نظر بگیرد و یا حداقل حقوق نظامیان خودش را ماهیانه یک میلیون تومان در نظر بگیرد ؟؟؟ پس چرا اینگونه نیست ؟ پس میبینیم که با شرایط موجود چنین چیزی محقق نمیشود . یا اینکه در قسمتی دیگر فرموده بودید که تمام آیت الله ها و کسانی که به مردم زور گفته اند و همچنین تمام مقامات جمهوری اسلامی را اعدام کنید . من این سوالات را از طرفداران این نظریه میپرسم : اول اینکه شما الان نسبت به اعدام های اوایل انقلاب چه احساسی دارید ؟ اگر قاتل ترین افراد را هم در آن زمان اعدام کرده باشند ، الان به عنوان قهرمان از آنها یاد میکنید .از طرفی اگر هم واقعا انقلاب سومی شکل بگیرد و این نظام با تمام اما و اگر ها سرنگون شود ، واقعا قرار است ما هم نظام قاتل پرور و آدمکش جدیدی راه بیندازیم که فقط تنها حسنش این است که دین در آن نقشی ندارد ؟ به یکباره بفرمائید که یک نظام کمونیستی راه بیندازیم و خلاص . چرا ما واقعا نمیتوانیم معنی درستی از آزادی را در ذهنمان تداعی کنیم ؟ چرا حاضریم به خاطر نظر شخصی خودمان ، جان شخص دیگری را بگیریم و او را از نعمت زندگی محروم کنیم ؟ آیا این افرادی که چنین مشتاقانه از اعدام صحبت میکنند ، یک لحظه خود را به جای آن فرد میگذارند تا ببینند اعدام شدن چه حسی دارد ؟ واقعا با اعدام کردن یک آخوند که امروز بنا بر مصالح و شرایط موجود مجبور است اینگونه صحبت کند مستحق اعدام است ؟ آیا بدتر از او در جامعه نیست ؟ آیا کسانی در این جامعه نیستند که با طرز فکر و صحبت هایشان ، آن آخوند را مجبور میکنند که اینگونه حرف بزند و به قول معروف دلش را قرص و محکم میکنند ؟ اگر این افراد نباشند که از اون طرفداری کنند آن آخوند هم اینگونه با خیال راحت صحبت نمیکند . در خصوص حقوق زنان هم باید بگویم تنها حقی که در شرایط فعلی در مورد زنان ضایع شده ، همین حجاب اجباریست که آنها را مجبور میکنند در چله ی تابستان هم با کلی لباس و چادر مشکی از خانه بیرون بیایند و مثلما این موضوع یکی از خواسته های جوانان امروز ماست !! این گونه حرفها نازی به گفتن ندارد . حرفهایی که نیاز به گفتن دارد زیاد است و به جای این رویا پردازی ها و غلط بافی ها و یا درخواست چیزهایی که سرتاسر سوال و ابهام است ، بهتر است به دنبال خواسته های منطقی باشیم . به دنبال بها دادن به نخبگان باشیم ، به فکر جلوگیری از فرار مغزها باشیم و به فکر جذب سرمایه ی خارجی و رشد تولید باشیم ، نه اینکه به دنبال زندگی مانند کشور های پیشرفته باشیم و درخواست حقوق یک میلیون تومانی کنیم در حالی که حاظر نیستسم در اداراتمان 1 ساعت کار مفید در روز انجام دهیم .باید به فکر ارتقای سطح فرهنگی و فکری و امکاناتی روستا ها و شهرستانهای عقب افتاده مان باشم تا مثل امروز دولتی وجود نداشته باشد که بتواند آنها را در جهل نگه دارد و به سود خود از آنها و نظر آنها استفاده کند . و در پایان این را هم بگویم ، اگر حکومت ایران سرنگون شود ، هرج و مرجی که پس از آن مانند عراق و افغانستان بوجود می آید ، سالها ما را از همین موهبات کنونی هم دور میسازد چه برسد به آن مدینه ی فاضله ای که دوستان در رویاهایشان ساخته اند . پس بجای سرنگونی ، به فکر اصلاحات باشید عزیزان .

نامه ی ابراهیم نبوی به امام زمان : فیروزآبادی دروغ می گه!

محضر مبارک و محترم آقای مهدی امام زمان

اینجانب سید ابراهیم نبوی در راستای نامه سرلشگر فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و عضو شورای عالی امنیت ملی مواردی را بعرض می رساند که مبادا آن بزرگوار را فریب دهند. بخصوص در مورد این فیروزآبادی می خواستم به اطلاع برسانم که ایشان دروغ می گوید و اصلا حرف هایشان را باور نکنید، خودتان هم اگر دقت کنید، اول نامه اش این همه از شما و خانواده محترم تعریف کرده و چاپلوسی کرده که گندکاری های دولت احمدی نژاد را بپوشاند، وگرنه یک آدم دویست کیلویی که برای حمل و نقلش تراکتور یا نفربر باید استفاده شود، اصلا کجاش به آدم راستگو می خورد؟

اصلا مهدی جان! شما خودتان بگوئید این آدم می تواند معرفت داشته باشد؟ مگر نمی گویند "اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی" این خرس گنده کجایش شبیه مومنان است؟ نصف بودجه نظامی مملکت فقط برای صبحانه و ناهار و شام این فرمانده کل مصرف می شود. البته خودتان بهتر می دانید، این آقا، با آن هیکل، که یک مشت لات و چاقوکش را فرستاده مردم بیگناه را کتک بزنند، اگر یک روده راست توی شکم گنده اش بود، این همه چاپلوسی می کرد اول نامه اش و به پدران شما و اجدادتان و پهلوی شکسته حضرت زهرا قسم می خورد و قضیه مسمومیت امام حسن و تشنگی امام حسین را مطرح می کرد. یک جوری حرف زده انگار مسمومیت امام حسن و تشنگی امام حسین هم به دست ما صورت گرفته.

آقای مهدی!

اگر می خواهید بفهمید این سردار قطور چقدر دروغگوست فقط نگاه کنید به اینکه در نامه اش نوشته است " سلام بر نايب بزرگوارت خميني بت شكن" و " سلام بر امت مسلمان و امت خاص و آزاده‌ات ايرانيان سرافراز" و سلام بر " مراجع عظام تقليد، روحانيت معزز و خانواده بزرگوار شهيدان و ايثارگران." آقای مهدی! همه این سلام های این خرس گنده دروغ است. شما که از همان بالاها خودتان در جریان هستید، اولا تمام فامیل آقای خمینی را یا رد صلاحیت کردند، یا هر روز در روزنامه هایشان به آنها فحش می دهند و دامادشان را هم گرفتند الآن زندان است، آن وقت این خرس گنده سلام می کند، چه سلامی! چه علیکی! اگر کسی فامیل شما را زندانی کند، بعد به شما سلام کند، شما نمی زنید توی دهنش؟ در مورد مراجع هم دروغ می گوید، اینجوری می گوید که سرتان را گول بمالد، فکر کنید اوضاع خیلی خوب است و بیایید شما را هم مثل آقای منتظری و صانعی و چند نفر دیگر از مراجع تقلید بندازند توی یک خانه و حصرتان کنند و یکهو دیدید از خودتان هم مرتضوی اعتراف گرفت. اصلا حرف این خرس گنده را باور نکنید. در مورد روحانیت هم دروغ می گوید مثل چی! ابطحی بیچاره را که می شناسید، همان که وبلاگ می نوشت، او را گرفتند و زندانی کردند، کلی از روحانیون را زندانی کردند، بعضی ها را خلع لباس هم کردند. تو رو خدا گول اینها را نخورید، من مطمئنم به شما هم گفته اند مهدی بیا مهدی بیا که به محض اینکه آمدید توی همان فرودگاه پاسپورت تان را بگیرند و یا یک راست ببرند زندان. راستی شما که پاسپورت هم ندارید، دردسرتان دوبرابر است.

آقای مهدی جان!

این فیروزآبادی چاپلوس از قول حضرت علی، جد شما برداشته نوشته که " به خدا سوگند كه از انتساب هيچ منكري به من خودداري ننمودند و در رفتار ميان من و خود رعايت انصاف نكردند ايشان حقي را طلب مي‌كنند كه خود آن را واگذاشتند و خوني را مي‌خواهند كه خود آن را ريخته اند " یعنی چی؟ فکر می کنید این سردار دویست کیلویی چه قصدی از این حرف داشته؟ همه اش می خواهد بگوید که نیروهایش مردم مسلمان را نزدند و نکشتند و دستگیر نکردند و شکنجه ندادند. در حالی که فیلم ها و عکس هایش همه موجود است، شما یک سری که تشریف بیاورید به یوتیوب یا فیس بوک و حتی بی بی سی یا هر جای دیگر، همه فیلم های لشگریان اینا هست که چطور مردم را کتک می زنند و جلوی دوربین آنها را می کشند و زندانی می کنند و بیست نفر را کشتند و هزار نفر را زندانی کردند. آقای مهدی! الآن دیگر حتما خودتان در جریان ندا خانوم هستید، آن بیچاره اصلا توی تظاهرات هم نبود. یک پسری به اسم سهراب اعرابی را هم کشتند و تازه جسدش را هم نمی خواستند به خانواده اش بدهند. این مردک خرس گنده برای شما نامه نوشته که یعنی ما این کارها را نکردیم. جرات دارد جلوی ما این حرف ها را بزند تا همه فیلمهایش را نشان بدهیم. همه دنیا دیده اند و تازه اسم مملکت را هم به اسم شما گذاشته اند مملکت امام زمان که آبروی تان را ببرند. خواهشا حرف های اینها را باور نکنید که می دانم عمرا نمی کنید.

آقای مهدی!

این ها توطئه است. برداشته برای شما نامه نوشته که " او خواهد آمد( منظورش شما هستید)، ظلم و ظالمان را درهم مي‌كوبد، داد مظلومان را مي‌گيرد، عدل و داد بر پا مي‌كند و جهان را آباد مي‌كند، پس آگاهانه منتظرش باش." یعنی چی؟ غیر از این است که دارد در باغ سبز نشان می دهد که شما بیایید و شما را هم به عنوان عامل اغتشاش بگیرند؟ خودتان بگوئید اگر شما اینجا بودید و رای می دادید به آقای میرحسین موسوی و بعد می دیدید احمدی نژاد انتخاب شده و می دیدید چنان تقلبشان واضح است که انگار اصراری هم نداشته اند مردم باور کنند، ساکت می نشستید؟ البته من نمی خواهم تحریک تان کنم که شما هم وارد درگیری شوید، مردم خودشان حواس شان هست، ولی بخدا اگر شما هم بودید می رفتید توی خیابان و یک شال سبز هم می انداختید دور گردن تان و شعار می دادید. آقای مهدی عزیز! مردم می روند روی پشت بام و می گویند الله اکبر، عرق که نمی خورند، ورق که بازی نمی کنند، الله اکبر می گویند، بعد نیروهای تحت امر همین مردک خرس گنده " اندرون از طعام هی پرکن" اخطار می کنند که نگوئید الله اکبر. الله اکبر گفتن هم جرم است؟ همان کاری که با فامیل خودتان می کردند، اینها هم دارند با مردم می کنند، و بعد نامه هم می نویسند که کی بود کی بود من نبودم. ببخشید شوخی کردم، ولی مردم اینطوری می گویند.

آقای مهدی عزیز!

ببخشید که پسرخاله شدیم و اینجوری صمیمانه خطاب تان می کنم، ولی به هر حال ما یک جورهایی آشنائیت داریم. بخاطر همین هم هست که نگران تان هستم. این سردار فیروزآبادی در نامه اش برای شما نوشته است: " روزگار نوجواناني و آغاز جواني‌ام در سپيده روزگار سپري شد، تا آن كه انقلاب شد. من و همه كسانم به ميدان آمديم. اگر چه عاشورايي ديگر به پا شد، اما ملت ايران نگذارد حسين تنها بماند. هزينه‌ داديم. برادران و خواهرانم را به زندان افكندند. پدران و مادران و برادران و خواهرانم را در ميدان ژاله كشتند." در این مورد، اگر چه فکر می کنم در جریان باشید، ولی این سردار دروغگو همه این حرف ها را گفته که شما متوجه نشوید که وقتی احمدی نژاد و همین خرس گنده تقلب کردند، مردم دقیقا همان کاری را کردند که این آقا می گوید در انقلاب صورت گرفته، یعنی روز سی خرداد 1388 مردم تهران و همه کسان شان به خیابان آمدند، عاشورایی دیگر بپا شد، منتهی این دفعه شمر و یزیدش همین محمود و سردارش بودند، مردم هزینه دادند، نیروهای ضد شورش هم همین چند روز قبل خواهران و برادران ما را زندانی کردند، و مردم را در میدان توحید و خیابان امیر آباد و میدان آزادی کشتند. لامروت ها لااقل اگر زمان شاه مردم کشته شده بودند، می گفتند مردم در میدان کندی( توحید) و آیزنهاور( آزادی) کشته شدند، اینها به اسم توحید و آزادی مردم را می زنند و می کشند.

آقای مهدی جان!

این آقا در نامه اش به شما نوشته است که " در زمان شاه به فيضيه و دانشگاه حمله كردند." یک جوری حرف زده انگار خودشان دانشگاه را گلباران کردند، به خدای احد و واحد، به دست بریده آقای ابوالفضل همین سردار فیروزآبادی و نیروهای تحت امرش هزار بار بدتر از گارد شاه به کوی دانشگاه حمله کردند و دانشجویان را کشتند و خوابگاه را درب و داغان کردند. شاه اگر حمله کرده بود به دانشگاه حمله کرد، اینها زمان خواب به خوابگاه دانشگاه حمله کردند. اگر هم باور نمی کنید، که می دانم می کنید، همه عکس ها و فیلم ها و اسم دستگیر شده ها و کشته ها موجود است.


آقای مهدی عزیز!

سردار فیروز آبادی از آن شکم گنده اش که مانع دیدن نوک پایش می شود، خجالت نمی کشد که برای شما نوشته است " بسيجي يعني عاشق و عارف و شاهد. يعني حسيني، علوي، زهرائي، يعني آحاد ملت ولايي ايران." بخدا این حرف ها دروغ است، عاشق و عارف کجا بود؟ آخر شما خودتان بگوئید اولا عارف معنی دارد، صد تاشان مثل اویس قرنی، حسن بصری، فضیل عیاض، بایزید بسطامی و دهها عارف دیگر که احتمالا وقتی بیتوته می کردند، آنها را دیدید، طرفدار عرفان و درویش و اهل حق بودند، اولا که اینها هرچی درویش و اهل حق بود زدند و زندانی کردند و مسجدشان را بستند. این یک دروغ، یکی دیگر هم اینکه بسیجی اگر عاشق و عارف و شاهد بود، چماق و گاز اشک آور و قمه و زنجیر دستش می گرفت و زن و بچه مردم را کتک می زد؟ فقط اسم مستعارشان در بازجویی ها حسینی و علوی و زهرائی باشد، ولی اینها دلیل نمی شود که بچه مردم را به اسم سهراب اعرابی(خودتان چک کنید متوجه می شوید) بکشند و یا سعید حجاریان را که مثل جدتان زین العابدین بیمار بود، به اسارت بردند و انداختند سلول انفرادی. جان مادرتان! شمر و یزید با یک بیمار این کارهایی را که اینها با حجاریان کردند، کرده بود؟ تازه! یک چیز دیگر که به نظرم خودتان باید یک جوری تکذیبش کنید، این است که اینها اسم هرچی مامور اطلاعات و کتک بزن و جاسوس است، گذاشتند سربازان گمنام امام زمان، منظورشان شما هستید، شما راضی هستید اینها از اسم شما سوء استفاده کنند. من می دانم فعلا در غیبت هستید و دارید از دست اینها حرص می خورید، ولی خودتان یک کاری بکنید.

آقای مهدی عزیز!

در هر حال این ها حرف هایی بود که باید خدمت تان عرض می کردم. این ها به اسم شما می روند دعا می خوانند در نیویورک که هر سال یک مشت اره و عوره شمسی کوره را ببرند سفر، بعد هم آقای احمدی نژادشان ادعا کرده که هاله نور دور سرش است. یک نفر از معاونانش هم گفته که اگر پیامبری می خواست بیاید، شبیه احمدی نژاد بود. من نمی خواهم دعوا راه بیندازم، ولی خود شما الآن بخواهید تشریف بیاورید، که به نظر من اصلا تا اینها هستند این کار را نکنید، حاضرید شبیه این مردکی که لباس پوشیدنش را بلد نیست، مثل دلقک ها هر جا می رود ادا درمی آورد، کفشش را درست نمی پوشد، کاپشن تنش می کند، مثل لات های چاله میدان حرف می زند، رفتار کنید؟ اصلا کدام پیغمبری در تاریخ 140 کیلو اضافه وزن داشت که این مردک خرس گنده دارد؟ پیغمبر که خودشان گفتند عطر خوب است، این محمود را یک ماه باید بیندازند توی وایتکس و با سیم ظرفشویی و رخشا بشورند که تمیز بشود. پیغمبر این جوری می شود؟ خودتان بگوئید، اگر کسی گفت من هاله نور دور سرم هست، نباید چهار تا زد توی سرش که دیگر چنین غلطی نکند؟

آقای مهدی عزیز!

این سردار عظیم الجثه در نامه اش یک مشت دروغ در مورد درگیری های اخیر نوشته می خواهد شما را سرکار بگذارد، فکر می کند شما هم هر روز فقط شبکه های تلویزیون جمهوری اسلامی نگاه می کنید و می خواهد سرتان را گول بمالد، ایشان نوشته است " در 30 خرداد آشوبگران و منافقان با چهره‌اي جديد كه چندان هم بي ارتباط با منافقان سابق نيستند، بر ملت يورش آوردند. زخم تركش‌هاي جنگ تحميلي و جاي گلوله‌هاي منافقان و از خدا بي خبران ديروز را اين بار در كوچه و بازار و تن بسيجيان و نيروهاي انتظامي - اين حافظان امنيت مردم با قمه و ضربات سنگ و شعله‌هاي آتش، گشودند به پاي مصنوعي و سينه خسته جانبازان و حتي بانوان و كودكان رهگذر هم رحم نكردند و منافقانه سلاح اهدايي امريكا و اسرائيل و انگليس را به سوي مردم شليك كردند، تا به خيال خام خود با كمك رسانه‌هاي بيگانه ناجا و بسيج را متهم كنند." ببینید چه دروغی می گویند، تمام عکس هایش هست، تمام فیلم هایش هم هست، خودتان یک سری تشریف بیاورید یوتیوب و فیس بوک تا همه را ببینید، حتی عکس بسیجی که شلیک کرده و مردم را کشته با اسم و مشخصات همه چیز معلوم است. این سردار فکر کرده شما همین نامه را قاب می کنید و می شود نامه اعمالش، بعدا هم صد تا فیلم اعتراف برایتان می خواهد بفرستد که اینها منافق بودند. از سر تا تهش دروغ است. منافقین کجا بودند؟ منافقین که الآن با وزارت اطلاعات دارند حال و حول می کنند و اصلا صداشان درنمی آید، ملت بودند، کلی زن و مرد و بسیجی جبهه رفته بود که کتک خورد، نه بسیجی تقلبی که بیست سالش است و ادعا می کند فرمانده جنگ بوده، حالا جنگ بیست سال است تمام شده. ببینید، تو را به خدا حواس تان باشد، جنگ سال 1368 تمام شد، اگر یکهو یکی آمد و پانزده سالش بود و گفت من جبهه رفته ام باور نکنید ها! اگر یک بچه هفت ساله آوردند و گفتند این فرزند شهید است باور نکنید، مگر می شود یک همسر شهید چهارده سال حامله باشد؟ نه ماه، نه، فوقش ده ماه. سر خدا و شما را که نمی شود کلاه گذاشت.

آقای مهدی عزیز!

من دیگر زیاد وقت تان را نمی گیرم، فقط آخرین نکته که ایشان گفته است که نیروهای حافظ امنیت هیچ سلاحی نداشتند، دروغ به این گندگی می شود، آقای بسیجی با یک مسلسل جلوی دوربین شلیک کرده و یکی را کشته است، اسمش هم معلوم است، حالا ما آدم فروشی نمی کنیم، ولی خودتان اگر از دفتر بپرسید همه مشخصاتش را می دهند، تمام خیابان پر بود از بسیجی و لباس شخصی و لات و چاقوکش تحت امر سردار خرس گنده، همه شان هم کلت و قمه و همه جور اسلحه داشتند. آقای مهدی! من این حرف ها را زدم برای اینکه فردا پانشوید بیایید این طرف ها، این ها به هیچ کس رحم نمی کنند، هی می گویند منتظریم منتظریم و بعد ترانه های مهستی و هایده را تغییر می دهند و برای شما می خوانند، انگار شکوفه نو است نه مهدیه تهران. در هر حال من فقط قصدم رساندن این پیام به شما بود، چون نخواستم توی فامیلی و خانواده بعدا بگویند که نبوی می دانست و نگفت. امیدوارم موفق باشید و اصلا به حرف اینها گوش ندهید، همه شان دروغگو هستند، یکی از یکی بدتر. بقول آن آقا احمدی نژاد از فیروزآبادی بدتر، فیروز آبادی از ثمره بدتر هاشمی از هاشمی بدتر مشائی، و از همه بدتر آن الهام که البته شما کاریش نکنید چون خداوند او را زده و یکی نصیبش کرده که تا زنده هست فقط زجر بکشد. قربتون برم .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

سید ابراهیم نبوی

21 تیرماه 1388

۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه

ف ی ل ت رش ک ن جدید و فوق العاده پر سرعت s o n i c p r o x y 3.0

با توجه به اینکه این روزها تقریبا استفاده از اینترنت در حالت معمولی در ایران غیر ممکن شده و ممکن است دولت احمق محمود احمدی نژاد امروز یا فردا گوگل را هم ف ی ل ت ر کنند ، توصیه میکنم این ف ی ل ت ر شکن را حتما دانلود کنید . برای استفاده از این ف ی ل ت ر شکن توصیه میکنم که با موزیلا فایر فاکس کار کنید . چون برخلاف سایر نرم افزارهای مشابه ، از یو آر ال استفاده میکند و آی پی . پورت ندارد و با اکسپلورر ویندوز و اپرا به مشکل میخورید و باید خودتان به صورت دستی تنظیمات را وارد کنید که این موضوع برای مبتیان معمولا مشکل ساز است ، ولی با موزیلا فایرفاکس این تنظیمات توسط برنامه به راحتی و اتوماتیک اجرا میشوند و نیازی به هیچ کاری توسط شما نیست .

دانلود با حجم تقریبی 5 مگا بایت

۱۳۸۸ تیر ۱۳, شنبه

آقای پاسدار یا بسیجی ، اگر دین نداری آزاده باش

درد دل یکی از دوستان که خودش سالها در بسیج و سپاه بوده و دسترسی آزاد به اینترنت نداشت :
نمیدانم از کجا شروع کنم و با چه ادبیاتی سخن بر بان رانم تا به مذاق عزیزان خوش آید . ولی ترجیح میدهم که کمی سنگین تر با شما قشر بسیجی یا پاسدار صحبت کنم . البته از لباس شخصی سخنی به میان نخواهم آورد زیرا معتقدم لباس شخصی انسان نیست ، حیوان است . سگیست که رژیم استخوانی چرب را جلوی او انداخته و او هم از بی شرفی و کم عقلی و جهالت آنرا برمیدارد و میلیسد و چه بسا دمش را هم تکان میدهد تا استخوان دیگری هم برایش بیندازند . اما با شما بسجیان و پاسداران هستم که همه ی مردم شما را به دین و ایمان و خدا پرستی و غیرت و مردم دوستی و ایمانتان میشناختند . من خویشتن زمانی دست و پا میزدم تا دوران به اصطلاح "مقدس" سربازی را در کنار شما عزیزان خدمت کنم و البته و صد البته هم اکنون از به یاد آوردن آن روزها هم سخت شرمسارم . از به یاد آوردن روزهایی شرمسارم که به عنوان یک انسان مومن به خدا و پیغمبر و به عنوان سرباز امام زمان وارد سپاه گشتم و طولی نکشید که همراه با دیگر دوستان برای اینکه ار نماز فرار کنیم و بهتر بگویم پشت سر پیش نمازتان و یا در کنار شما نماز نخوانم به هر کاری ، حتی مخفی شدن در دستشوئی های پادگان هم مبادرت میورزیدیم . آنقدر مرا و هم سن و سالانم را رنجاندید که از لباستان هم بیزار شدم و اگر در خیابان با لباس سربازی سپاه ظاهر میشدم احساس میکردم که مردم به چشم یک لکه ی ننگ به من نگاه میکنند و فقط بعضی ها که دوران سربازی خویش را به یاد میآوردند به ما روی خوش نشان میدادند و سرکار خطابمان میکردند . هر کجا که نامی از سربازی در سپاه میآوردیم همگان با تمسخر به ما میگفتند که " پس مشغول عشق و حال هستی ؟ خوب میخوری و همین است که روز به روز ماشالله چاق تر میشوی؟ " . چه بگویم از جفاها و نامردیهایی که در دوران خدمت سربازی از شما برادران پاسدار دیدم ؟ از کجا شروع کنم ؟ از ذکر تسبیح روبرو و یاد حمیرا و مهستی پشت سرتان بگویم ؟ از فیلمهای مستهجنی که در تمام رده ها ، تاکید میکنم تمام رده ها ( از گروهبان و نیروهای تازه وارد و نسل سومی تا سرهنگ و سرگرد هایی که سابقه ی جنگ داشتند و زمانی ذکر یا زهرا از لبانشان نمی افتاد ) بین کادر و برخی از وظیفه ها رد و بدل میشد بگویم ؟ از فیلمهایی بگویم که مثلا از جوانکی در ایست و بازرسی بسیج و سپاه در شهر بدست اورده بودید و صاحب آن را به جرم ترویج فساد روانه ی بازداشت گاه کرده بودید و محصولاتش را برای خودتان آلت عیش و نوش قرار داده بودید ؟ از دخترانی بگویم که توسط بسیج با نامزد یا دوست پسرشان گرفته بودند و به زور مورد تجاوز قرار میدادید ؟ نگوئید که این حرفها دروغ است . شاید برخی از این موارد را شما ندیده باشید اما من که هم سابقه ی بسیج و هم سابقه ی خدمت در سپاه ، در نقاط مختلف کشور را دارم دیده ام . از رئیسم بگویم که مثلا از سرداران جنگ بود و جانبازی و هزار برچسب دیگر را یدک میکشید ، اما رفتارهای مغرضانه اش دل هر کسی را به درد می آورد ؟ سربازی پیش او می آمد و گریه میکرد که مادرش مریض است و ... و تمنا میکرد او را به جایی برای خدمت معرفی کند که به محل زندگیش نزدیکتر است ولی او با فحش و ناسزا و بازداشت جواب او را میداد ، ولی دوستان یا فامیلشان که کسی را معرفی میکرد ، با چنان آغوش بازی از او پذیرائی میکرد که گویی فرزندش است و البته شرط انصاف حکم میکند که انسان بین فرزندش و دیگران هم فرقی قائل نباشد . شما برادر بسیجی که در مسجد دعای ندبه و کمیل و زیارت عاشورا و نماز جماعت و دوره ی قرآن برگزار میکنید و در عزای امام برحق همگی مان " امام حسین (ع)" گریه و فغان سر میدهید ، آیا او را میشناسید و این جمله ی او را به خاطر میآورید که گفت : " اگر دین ندارید ، آزاده باشید " . شاید شنیده اید و معنی آن را نمیدانید ؟ اگر نمیدانید از کسانی که میشناسید بپرسید . البته از فرمانده تان که خودش معنی این جمله را به نفع خودش برایتان میگوید نپرسید ، و یا از فرمانده ای نپرسید که شما را به جرم خیانت بازداشت و سپس اعدام کند . از کسی نپرسید که خودش همه ی اینها را میداند و به خاطر منافع مالی ودنیوی خود به اصطلاح تقیه کرده و یا مصلحت را بر حق ترجیح داده و لال شده است . از کسی بپرسید که عالمیست که جانش را در کف دستش گرفته و از حق مردم دفاع میکند . آزاده باش . در دنیا مگذار چیزی تو را به بند بکشد و مجبور باشی به خاطر دنیا تن به هر کاری بدهی . مجبور نباش که به حرف کسی که قدرت کورش کرده به جنگ با مردمی بروی که برای ریختن خون تو به خیابان نیامده اند ، بلکه آمده اند تا تو را از زیر یوغ کسی برهانند که امروز دنیا و آخرت تو را هم ویران کرده . به جنگ مرو برای اینکه برده ی بت پرستانی شده ای که برای نگه داشتن بت بزرگ تمام بت های زیر دست را زیر پا له میکنند . بت هایی که تا دیروز مثل خودشان دارای عزت و احترام بودند و امروز به خاطر منافع بت بزرگ شدند خیانتکار و مفسد فی الارض . سلاحت را اگر زمین نمیگذاری لااقل آن را مسلح نکن و شلیک نکن . اگر مسلح هم کردی لا اقل شلیک مکن و بدان اگر شلیک کردی ، دیگر آزاده نیستی که هیچ ، همان اندک دنیای خودت را به دست خویشتن خویش به باد فنا دادی و چه بسا به زودی زود به جرم قتل هایی که کردی و فیلمهایی که از تو هست در پیشگاه دوستان و مردم و هموطنان خویش به دار آویخته شوی و روحت به جایی برود که بت بزرگ خواهد رفت ... جهنم عظیم و مخوفی که خداوند قسم یاد کرده که اگر حق خودش بر گردنت باشد ، تو را میبخشد و از تو بازخواست نمیکند ، اما اگر حق کسی یا خون نا حقی بر گردنت باشد ، تا ابد تو را با آتش همان جهنم خواهد سوزاند .

۱۳۸۸ تیر ۱۲, جمعه

امام جمعه مشهد هم گفت من هم قاطی آدما هستم !



امام جمعه این حرفو زده و من هم به نیابت از تمام مردم عزیز کشورم به ایشون میگم شما و مقام عظمی ولایت گوه خوردین با هفتاد و چهار نسل قبلتون . ایشان که شدیدا داشتند به مردم تلقین میکردند که قاطی آدمها حسابش کنند ، در ادامه گفته :
صاحب اصلي اين مملكت، امام زمان(عج) است و نماينده ايشان است كه مي‌گويد مشروع و نامشروع كيست و اين‌گونه نيست كه فردي بي‌توجه و بي‌سواد بيايد و بگويد دولت مشروع نيست.
البته من نمیدونم ایشون در لحظه ای که داشته این حرفای چرت رو میزده قرص هاشو خورده بوده یا نه و یا نشئه بوده یا نه ، ولی در هر صورت شما ببخشیدش ، بدبخت حواسش نبوده داره چی میگه و از اینکه یک مرتیکه ی چلاق نشئه خور رو صاحب مملکت و نایب امام زمان معرفی کرده منظوری نداشته . البته من نمیدونم که منظور ایشون از این جمله که " اين‌گونه نيست كه فردي بي‌توجه و بي‌سواد بيايد و بگويد دولت مشروع نيست " دقیقا چه کسی بوده ؟ چون تا اونجا که ما میدونیم آقایان موسوی و کروبی که بزرگترین معترضین به نتیجه ی انتخابات هستند و همکارانشون سطح سوادشون معمولا بالاتر از لیسانس یا حداقل لیسانس است و در هر صورت از سواد امام جمعه ها ی شهرستانها - که فقط در سالهای کودکی در مکتب خانه ها چند سالی به آموختن قرآن و قواعد عربی و در کنارش به تفریحاتی مثل لواط ( که البته تنها هنر قابل ملاحظشون هم همینه ) مشغول بوده اند - بالاتره .
علم‌الهدي در خصوص شأن و جايگاه شوراي نگهبان نيز تصريح كرد: شوراي نگهبان يك اداره و فقيه آن مديركل آن اداره نيست كه كسي بخواهد بگويد آن را قبول دارم يا ندارم.
در خصوص این موضوع هم ایشون حتما منظورشون این نبوده که شورای نگهبان یک شورای آسمانیست و اعضایش همگی ائمه ی معصومین هستند که البته با ائمه ی قبلی همشون با هم میشن 24 تا و از اونجا که ایشون قطعا منظورشون این نبوده سخن گوی شورای نگهبان هم یکی از سگهای در خونه ی خامنه ای نیست و از رئیس جمهور شدن مموتی نفع نمیبره ، لذه من قبل از اینکه خودشون رسما اعلام کنند که گوه خوردند این حرفها رو زدند ، من تمام صحبتهای ایشون رو به جای ایشون تکذیب میکنم و از شما ملت میخوام که انشالله بعد از پیروزی ملت بر این غاصبین و از بین رفتن حکومت خونخوار ولایت فقیه ، این پیرمرد بدبخت احمق کم عقل نادان سفیه بیخرد دیوانه رو از ریش آویزون نکنید تا بمیره .

دست امام زمان باز هم مشاهده شد !!!



آقا این چه وضعشه ؟ این امام زمان هم یا ما رو گرفته یا خودشو ! مگه قرار نبوده که ایشون تا اون آخر آخرای زمان که دیگه احتمالا رقم سالها اونقدر زیاد میشه که دیگه تو ی ساعتها جا نمیشن مخفی باشه و کسی نبینشون ؟ مسخرشو در آوردن خدائیش . این روزها هر کیو میبینی میگه دست امام زمان تو کار بود یا دست امام زمان مشاهده شده و احتمالا رهبر چلاق و کسخلمون دفعه ی بعدی قراره با امام زمان رسما از نزدیک دست بده ! ما که خدائیش نفهمیدیم . احتمالا تو قضیه ی مایکل جکسون هم که مرد و باعث شد افکار عمومی دنیا کمی از ایران به سمت مایکل جکسون پرت بشه هم امام زمان دست داشته و اگه اینجوری باشه که امیدوارم رهبر تکذیبش کنه ( چون ظاهرا ایشون خبراش از امام زمان از هر کسی موثقه و سر قفلی دکان و دستگاه "ولایت و جانشینی امام زمان رو کره ی زمین" رو از پدرش به ارث برده ) احتمالا امام زمان تحت تعقیب پلیس اینترپل قرار میگیره چون تو قتل مایکل جکسون نقش اول رو ایفا میکرده . کاش منم یه بار سعادت دیدن امام زمان رو توی خواب داشتم تا حداقل سوالامو ازشون بپرسم و ببینم واقعا امام زمان واقعا ولایتشو روی چه حسابی به این مرتیکه داده ؟؟؟ اگه چند سال دیگه اینجوری پیش بره مردم کم کم آدرس خونه ی امام زمان رو هم از زبان رهبر روانپریش جمهوری اسلامی میگیرند و خلاصه امام زمان و خدا و کاهنات و ... که کاراشون همش رو برنامه هست بدجور تو دردسر میفتن و احتمالا برنامه های سند پشم انداز و برنامه های توسعه چهار میلیارد ساله ی چهارم و پنجم به هم میخوره . به نظرم امام زمان باید هر چه سریعتر فکری بکنه و خودش با همون دست مبارکش کلک این اراذل و اوباش حکومتی رو بکنه تا از این بیشتر آبروشو نبردن و امام و خدا و پیغمبر رو مزحکه ی دست مردم نکردن !!!

۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه

جوک سال : احمدی‌نژاد: ایران با قدرت بیشتری وارد مسائل جهانی خواهد شد!!!


رئیس جمهور ، انتخابات ایران را پیروزی بزرگی برای کل جبهه ضد امپریالیسم دانست و گفت: قطعاً از این به بعد با قدرت بیشتری وارد مسائل جهانی خواهیم شد.
توضیح : آقای احمدی نژاد در این لحظه نگاهی به یکی از محافظانش کرد و با اشاره بهش فهموند که بعد از جلسه دهنتو سرویس میکنم ، بجای ترامادول قرص اکس به من میدی ؟؟؟!!!!
دکتر محمود احمدی نژاد در دیدار "رافائل رامیرز" وزیر انرژی و نفت ونزوئلا با تاکید بر تسریع در گسترش هر چه بیشتر روابط دو کشور اظهار داشت: باید برای تقویت روابط، از تمام ظرفیت ها استفاده کنیم .
توضیح : احتمالا منظور آقای احمدی نژاد ظرفیت دانشگاهها بوده ، چون اینجور که شنیدیم امسال تو ایران دانشجو کم آوردن و نتونستن به اندازه ی کافی مردم رو بچاپن ، حالا میخوان ونزوئلایی ها رو تو دانشگاه آزاد بچاپن ، ( البته باز هم یه نیم نگاهی به محافظش انداخت ) .
وی تصریح کرد: به فضل الهی دو کشور تا پیروزی نهایی در کنار هم محکم خواهند ایستاد و هر روز روابط خود را عمیق تر خواهند نمود.
توضیح : در این جمله ی تاریخی 2 تا سوال وجود داره : اول اینکه مگه فضل الهی شامل نامسلمونهایی مثل ونزوئلا هم میشه ؟ و سوال دوم اینکه این پیروزی نهایی دقیقا چیه و کجاست و اگه میشه زمان مسابقه رو هم اعلام بفرمائید تا ببینیم کی به کیه ؟؟؟
رافائل رامیرز، وزیر انرژی و نفت ونزوئلا نیز در این دیدار با تقدیم پیام کتبی هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا و تبریک پیروزی دکتر احمدی‌نژاد در انتخابات گفت: حمایت گسترده ای که ملت ایران در انتخابات از شما بعمل آوردند دنیا را شگفت زده کرد
توضیح : در اینجا آقای احمدی نژاد یواشکی به یارو گفت صداشو در نیار ، من خودمم از شگفت زدگی دارم پاره میشم که محصولی چجوری تونست 11 میلیون جابجا کنه !!!!
ضمن اینکه برای افکار عمومی دنیا روشن است که کشورهای انگلیس و آمریکا بعنوان دست های پشت پرده انتخابات آزاد در جهان، همواره در پی سوء استفاده و فتنه انگیزی هستند.
توضیح : البته منظور این یارو از افکار عمومی دنیا خودش و رئیسش و احمدی نژاد و خامنه ای و سه ، چهار تا کسخل دیگست ، وگرنه حتی بسیجی ها و پاسدارای افسار گسیخته هم فکشون از شدت تابلو بودن تقلب پهن شد روی زمین !!!!
وی با محکوم کردن توطئه امپریالیسم علیه انتخابات و ملت ایران تصریح کرد: نبرد و نزاع با امپریالیسم ما را روز به روز بهم نزدیکتر می کند و در این راه پیروزی از آن کسی است که از پای ننشیند.
توضیح : منظور ایشون از امپریالیسم ، همون مردم جامعه بود که در درگیری و نزاع با دولت هاشون هستند وایشون خواستند که جمهوری اسلامی برای سرکوب اگه میشه از جوونای بیکار ونزوئلا هم استفاده کنه تا بلکه یه پولی هم گیر اون بدبختا بیاد و دو کشور به هم نزدیکتر بشن و اونقدر به هم نزدیک بشن که مردمش چوب و باتوم تو اونجای همدیگه بکنن !!!
وزیر انرژی و نفت ونزوئلا همچنین خواستار گسترش روابط و مناسبات دوجانبه شد و اظهار داشت: باید اجرای پروژه های مشترک را با همه توان پیش ببریم و بدون شک تقویت همکاری ها، فضای جدیدی را برای همکاری در آمریکای لاتین به وجود خواهد آورد.
توضیح : ایشون اینجا هم روی مسدله ی قبلی تاکید داشتند و سهمشون رو از حقوق روزی دویست هزار تومن واسه جووناشون از پول نفت جمهوری اسلامی که حکم غلام سیاه رو براشون داره میخواستند .
در انتهای جلسه وقتی که دوربین تصویر بردار از صورت آقای ونزوئلایی رفت رو صورت مموتی دیدند اونقدر توهمش زده بالا که میگه بریم اسرائیل رو بمبارون اتمی بکنیم ، اصلا مقر سازمان بین المللی انرژی اتمی رو با همه ی دفتر و دستکش میزنیم و ... که با اقدام به موقع محافظانشون از آبروریزی بیشتر جلوگیری به عمل آمد و ایشون رو به خونشون منتقل کردند .

۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه

برگه های رای تا نشده !!!!!!


برگه های رای جلوی تلویزیون احمدی نژادی ها شمارش شد . البته ببخشید که گفتم تلویزیون احمدی نژادی ها ، چون من از بعد از انتخابات تلویزیون رو نگاه نمیکنم و فقط گاهی مادرم صدام میزنه و میگه بیا دارن بازم دروغ میگن و منم میرم میبینم که مثلا رئیس شورای نمکدان داره زر زیادی میزنه و مجری برنامه هم به افتخارش آروغ میزنه و تائیدش میکنه و بعدش با خونواده میخندیم و میزنیم کانال تی وی پرشیا رو میبینیم و ..... . از بحث اصلی خارج نشیم ، همه دیدیم که برگه های رای رو شمردند . ولی نکته ی خیلی جالبی تو این بازشماری بود که همه ی مردم اینو گفتند و چه بسا داد زدند و اون نکته این بود که برگه های رای اصلا تا نشدند !!!!! حتی اگه مسئولین شغال وزارت کشور 500 نفر هم مسئول اتو کردن برگه های رای میکردند ، نمیتونستند اینقدر قشنگ و تمیز برگه ها رو روی هم دسته بندی کنند !!! ، اما انگار مسئولین شغال صفت و بالاترین مقام حکومت کفتار پرست ، خامنه ای چلاق ، گوششان را مملو از پنبه ی آغشته به خون ندا و نداهای دیگر کشورمان کرده اند و این حرف ها رو نمیشوند و خودشان را به خریت زده اند و فکر میکنند که همه هم مثل خودشان خر هستند !!!! به قول یکی از بچه های سایت بالاترین ، اگه تو ایران کسی هست که برگه ی رای خودش رو تا نکرده بگه . اصلا یک سایت راه بندازیم و آمار بگیریم ببینیم اینجور نابغه ای هست که تونسته باشه بدون تا کردن کاغذ رای اون رو توی صندوق انداخته باشه ؟؟!!!!!. اصلا یکی به این بی شعورهای وزارت کشور و خصوصا اون کامران دانشجوی بیسواد ابله و صادق محصولی الاغ زاده بگه آخه برگه ی رای بدون تا کردن تو صندوق میره ؟؟؟؟؟


۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

18 تیر فراموش نشود ، ضربه ی مهلک بر رژیم

عزیزان دلم . 18 تیر بهترین موقعیت زمانی برای زدن ضربه ی مهلک بر پیکره ی این رژیم فاشیستی و دیکتاتوری منسوب به اسلام است . اسلامی که نفس را در گلوی مسلمانانش بند اورده و حتی مجال حرف زدن را هم از آنان گرفته . من نمیخواهم فقط از طرفداران آقای موسوی یا کروبی یا رضایی دعوت کنم ، بلکه از همه ی مردم میخواهم که بغض گلویشان را که سی سال است در گلو تحمل کرده اند بشکنند و با نهایت خشم به مانند خود رژیم با آنان برخورد کنند . نمیگویم تظاهرات آرام بکنید . نمیگویم شعار ندهید . چون ما دیدیم حتی زمانی که ما شعار هم نمیدادیم ، این وحشی های بسیجی و انتظامی چگونه به جان مردم افتادند . وقتش رسیده که ما هم به آنها بفهمانیم که ما قوی تریم . اگر روش های مبارزات را بخوانید و واقعا به آن عمل کنید ، مطمئن باشید که موفق میشویم . از هر وسله ای هم که میتوانید برای دفاع از خود در مقابل نیروهای گارد و بسیج استفاده کنید . از بیل و کلنگ تا چوب و چماق و قمه . همگی حلال است . اینان مزدور و کافرند . اگر به ما پیوستند که هیچ وگرنه خونشان مباح است . یادتان نرود که خون ندا و امثال ندا را همین ها ریختند و حکمشان قصاص است . پس حالا که قاضی محکمه خودش هم هم قاتل است ، خودمان محاکمه میکنیم و میکشیم هر که را که بر سر راهمان باشد . به طور حتم این مبارزه تلفاتی هم خواهد داشت و من خودم شخصا وصیت نامه ام را به چند نفر از نزدیکانم داده ام تا هر کدام که سالم ماندند به آن عمل کنند . زندگی با ذلت نمیخواهم . از هر قشر و گروه که هستید ، اصلاح طلب یا اصولگرا فرقی ندارد . میدانم حتی آنها که به محمود رای دادند به نظرشان بین بد و بدتر ، بد را انتخاب کردند و به این دوستان میگویم عزیزانم بیایید برای یک بار هم که شده خوب را انتخاب کنیم و ما هم مثل همه ی جوامع دنیا آزاد زندگی کنیم . بیایید این مملکت را لوث وجود یک مشت آخوند کثیف که واقعا حتی فکر کردن به آنها هم چنش آور است پاک کنیم . منتظر حمله ی آمریکا نباشید که انها هم به دنبال منافع خود میگردند . پس بیایید 18 تیر دیگر که چه عرض کنم ، 57 دیگری بسازیم .

وعده ی ما در 18 تیر در مسیر های ذیل میباشد . تاکید میکنم که حضور میلیونی باید باشد ولی در تمام مناطق شهر و نه فقط در یک خیابان . 2000 نفر در یک منطقه و 3000 نفر در منطقه دیگر و .... تا رژیم نتواند سرکوب کند و در یک جا مستقر شود

مکانهای تظاهرات در تهران :
1- مرکز تهران در نزدیکی سفارت روسیه - میدان فردوسی.
2- مسیر شماره ۱ - خیابان ستارخان - میدان صادقیه
مسیر شماره ۲- خیابان مولوی - میدان رازی
مسیر شماره ۳ - خیابان رسالت - میدان رسالت
مسیر شماره ۴ - خیابان میرداماد - تقاطع مدرس


مکانهای تظاهرات در مشهد :
1- فلکه ی پارک
2- میدان تقی آباد
3- میدان شهدا به سمت حرم ( دقت کنید این مسیر بسیار مهم و از مناطق زیارتی و شلوغ است و نمیتوانند به راحتی زوار را مورد حمله قرار بدهند یا مسیر را ببندند )
4- بلوار سجاد - چهارراه بزرگمهر

با تایید انتخابات توسط شورای نمکدان ، نظام تیر خلاص رو به خودش زد

انتخابات در ایران تایید شد . شورای نگهبان که به نظرم بهتر است از این به بعد با عنوان " شورای نمکدان " خطاب شود با این عمل احمقانه و نابخردانه مهر تائید بر دولتی زد که در طول چهار سال آینده ، باعث بر اندازی نظام جمهوری اسلامی ایران خواهد شد . من واقعا در تعجبم که آیا واقعا این افراد که در این شورا هستند و حتی رهبر چلاق مملکت عقلی در سر خود دارند یا واقعا از حکومت خسته شده اند و میخواهند دستی دستی بلایی سر خودشان بیاورند که سی سال قبل مردم ایران بر سر شاه و دار و دسته اش اوردند . اما واقعا به این فکر کرده اند که در آن زمان شاه با سایر کشورهای دنیا روابط خوبی داشت و میتوانست به خارج فرار کند ولی اینها به کجا میخواهند فرار کنند ؟؟؟؟؟ اگه واقعا دلشون رو به سوریه و لبنان و ونزوئلا و روسیه و چین خوش کردند باید بگم خیلی خیلی احمقند و نمیدونند که این کشورها نون رو به نرخ روز میخورند . باشد که روزی در همین صدا و سیمای کشور عزیزمون که متاسفانه توسط دزدان و قاتلان اشغال شده ، محاکمه و اعدام محمود احمدی نژاد و خامنه ای کفتار رو ببینیم . از فردا همتون رو در خیابون میبینم عزیزان .

۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

راه هایی برای مقابله با کودتاچیان و مبارزه مدنی

گویانیوز

نوشته پيش رو مجموعه راهکارهايی است که به منظور مقابله با کودتا و کودتاگران تنظيم شده است. در اين نوشتار ابتدا به هدف مورد نظر و سپس تقويت يکپارچگی و مقاومت ملی، تاکتيک های پيشنهادی، چگونگی فرسايش کودتاچيان و فلج سازی حکومت کودتا پرداخته و آنگاه تاکتيک های ضد جنبش از طرف کودتاچی ها را مورد بررسی قرار داده است


به نام خدا


هدف:
پايين آوردن کودتاچيان از قدرت و محاکمه آن ها

استراتژی:
استراتژی سه مرحله ای مقابله عبارت است از:
الف- تقويت يکپارچگی و مقاومت ملی
ب- فرسايش کودتاچيان
ج- فلج سازی حکومت کودتا
تاکتيک ها ی پيشنهادی ذيل اين سه سرفصل:


الف- تاکتيک ها برای تقويت يکپارچگی و مقاومت ملی
1- الله اکبر گقتن تمام مردم روی پشت بام ها هر شب از ساعت ۱۰ تا ۱۰:۳۰، و خواندن دعاها و شعارهای واحد در هر جای ممکن و در هر مراسمی
2- جلب حمايت بين المللی برای همبستگی با ملت ايران و انزوای کودتاچيان (وظيفه مبارزين خارج ازکشور)
3- افزايش حاشيه امنيت برای جنبش اعتراضی از طريق اعتراض های کم هزينه تر مثل شعارنويسی روی ديوارها، چسباندن برچسب های سبز روی عکس های خامنه ای، ساختن اشعار جدی و شوخی برای رهبر کودتا(آقای خامنه ای) و خواندن آن ها دراماکن عمومی و ده ها روش ابتکاری ديگر
4- پايين آوردن انتظارات عمومی برای يک پيروزی سريع (مبارزه ممکن است چندين ماه طول بکشد)
5- استفاده از رنگ (در حال حاضر رنگ سبز، رنگ جنبش است) و سمبل های همگانی ديگر مثل سرود ها يا علامت ها


ب- فرسايش کودتاچيان
1- حضور مردم در خيابان ها و تظاهرات موضعی کوچک وبزرگ در نقاط مختلف شهرها و روستاها برای فرسايش و پراکنده کردن قوای کودتاچيان
2- مختل کردن خطوط ارتباطی و انتقال قوای کودتاچيان (مثال: مختل کردن ترافيک- تظاهرات همزمان در نقاط متفاوت و ايجاد مانع برای حمل و نقل قوای کودتا
مثال: شيراز- بستن خيابان با بشکه و تيرآهن
3- جنگ روانی با کودتاچيان از طريق جذب بخش هايی از سپاه و بسيج و پليس، شعار به نفع ارتش، مقابله و ايجاد ترس و وحشت در دل سرکوبگران به خصوص لباس شخصی ها و انتشار اسم و عکس و کار کردن روی خانواده های آن ها و ده ها روش ديگر
4- بزرگداشت ياد زندانيان و قربانيان و شهدای جنبش و برگزاری مراسم ابتکاری و پی در پی و شورانگيز برای آن ها، روشن کردن شمع پشت پنجره خانه ها، تکثير عکس و زندگی نامه آن ها و خواندن سرود و ده ها روش ابتکاری ديگر
5- استفاده از زنان برای پيشبرد جنبش به خصوص زنان و مادران و دختران فعالين شهيد شده وزندانی
6- تحصن در مناطق مختلف


ج- فلج سازی حکومت کودتا
1- ساختن کانال های ارتباطی بين جنبش های اجتماعی زنان، کارگران، دانشجويان، معلمان و اقليت ها به خصوص تلاش برای جذب جنبش کارگری (مهم ترين عنصر برای مقابله با کودتا(
2- مختل کردن مراکز قدرت کودتاچيان به خصوص مراکز ارتباطی و اطلاع رسانی مثل سايت ها ی اينترنتی، روزنامه ها و راديو تلويزيون و مراکز انرژی
3- تسخير مراکز کودتاچی ها به خصوص نقاطی که کارشان را مختل می کند
4- تشکيل کميته های اعتصاب در بين اقشار مختلف به خصوص کارگران و شبکه های حمل و نقل مثل مترو و اتوبوس رانی
5- ايجاد شبکه های مالی برای پشتيبانی از اعتصاب کنندگان، قربانيان و فعالان در بند و کمک روانی و روحی به خانواده ها
6- سازماندهی اعتصابات موضعی به سمت اعتصابات سراسری تا سرحد فلج سازی کامل کشور. دراين مرحله کار حکومت کودتا تمام می شود.


کمی هم از تاکتيک های ضد جنبش از طرف کودتاچی ها
معمولا کودتاچيان در استراتژی سرکوب خود اين سه سرفصل را قرار می دهند
الف- بستن درهای کشور و کنترل خبررسانی و سرکوب همراه با تهديد (مثل سرکوب روز سی خرداد) و فشار برای پاشيدن گرد مرگ و وحشت بر سر کشور
ب- دستگيری و قطع ارتباطات رهبران و فعالين با يکديگر و مردم
ج- ايجاد انحراف و شکاف در صفوف رهبران جنبش و مردم به خصوص در هفته های اول که هنوز جنبش قوام و يک پارچگی خود را نيافته از طريق طرح مصالحه ها و شعارها و آکسيون های انحرافی


پاره ای اقدامات برای مقابله با اين حرکات عبارت است از
1- ساختن مرکز هماهنگی، اين مرکز بايد در دسترس رژيم و قابل سرکوب کردن نباشد. رهبران جنبش در داخل يک تشکل سراسری را اعلام می کنند و تصميم گيری های آن ها از سوی سخنگوی انتخابی در خارج منعکس می شود. هر فردی می تواند خود را عضو اين تشکل بداند اما لزومی به معرفی افراد اصلی آن نيست.
2- ساختن کميته های دفاع از خويش با برنامه ريزی قبلی، در صورت دستگيری افراد الف و ب ،ج و دال مسئوليت راهبرد و دفاع از دستگيرشدگان را به عهده می گيرند. همچنين ايجاد کادرهای جايگزين برای مقابله با سرکوب وسيع فعالان و کادرهای رهبری جنبش های اعتصابی
3- فراخوانی چهره های مطرح سياسی، هنری، ورزشی و… برای پيوستن به جنبش
4- طرح اين نکته که فشار روی رهبران جنبش و خانواده هايشان زياد است و می خواهند زير تهديد و فشار آن ها را از پيگيری اهداف جنبش منصرف کنند و هر گونه انصراف احتمالی ايشان زير تهديد و شکنجه صورت می گيرد.