۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

"خر تو خریسم" از جدیدترین دستاوردهای نظام مقدس اسلامی

امیدوارم از تیتر مطلب ناراحت نشده باشید . هر چند که من در این مکان اندیشه هامو بدون سانسور و رو در بایستی میگم . ولی باور بفرمائید که جمله ای واضح تر و دقیقتر از این به ذهنم نرسید .
این روزها هر کسی هر کاری که دلش میخوهد در این به اصطلاح نظام که واقعاَ هیچگونه نظمی در آن مشاهده نمیشود انجام میدهد و هیچ کس هم نمیداند کار چه کسیست !
البته این اتفاق جدیدی نیست . سال هفتاد و هشت هم که اجنه به کوی دانشگاه هجوم بردند و به وحشیانه ترین شکل ممکن آن جا را تخریب کردند و دانشجویان را کتک زدند و بدون هیچ حکمی بازداشت کردند یا به عبارتی دزدیدند و هیچ کس هم نفهمید این افراد یا بهتر بگوئیم موجودات از کجا امده بودند ، پایه و اساس "خر تو خریسم" شکل گرفت . البته باز هم اگر به دوران قبل تر برویم از این نمونه ها وجود دارد ، اما واقعا از آن حادثه به بعد بود که این پدیده ی ناهنجار به صورت رسمی شکل گرفت و مردم با آن آشنا شدند .
امروز هم بعد از 10 سال شاهد تکرار پدیده ی خر تو خریسم هستیم . این روزها همینجوری به خانه های مردم حمله میشود و افرادی در خیابان کشته میشوند یا ربوده میشوند یا به دانشجویان شبیخون زده میشود و دختر مردم را تو روز روشن جلوی چشم همه با مشت و لگد میدزدند و از هیچ کس هم صدایی در نمی آید !
وقتی فیلم 30 دقیقه ای حادثه ی کوی دانشگاه امسال را دیدم ، با تعجب پرسیدم واقعا چطور میشود این همه آدم به مکانی حمله کنند و به این صورت همچون حیوانات وحشی که از باغ وحش رها شده باشند همه چیز و همه جا را نابود کنند و هیچکس نفهمد که این افراد چه کسانی بوده اند ؟ من نمیدانم چه کسانی این فیلم را دیده اند ، اما اگر بخواهم مثال بزنم ، باید بگویم خودتان تصور کنید که وقتی مینی بوس داخل محوطه آتش میگیرد و در داخل ساختمان مهتابی های سقف از جای خودشان کنده میشوند و در و دیوار را با تبر تکه و پاره میکنند ، وسعت فاجعه و شدت توحش حمله کنندگان چقدر بوده است !
اگر یک دزد به خانه ی کسی نیمه شب حمله کند ، تمام منطقه مطلع میشوند و پلیس مضنون را به سرعت پیدا میکند ، حالا تصور کنید مثلا 100 نفر آدم به یک خوابگاه که خدا میداند چند نفر در آن سکونت دارند با انواع تجهیزات و اتومبیلهای مختلف حمله کنند و نیروی انتظامی بگوید معلوم نیست اینها چه کسانی بودند و فقط برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر بگویند خودسر بوده اند ؟ یعنی چه ؟ یکی نیست بخواباند زیر گوش آن فرمانده ی حرامزاده ی نیروی انتظامی یا آن سردار جعفری جاکش و از آنها بپرسد که شما در این مملکت چه گهی میخورید ؟ اگر نیمه شب 30-40 نفر اراذل و اوباش به یکی از حوزه های علمیه حمله کند ، آیا هنوز از در وارد نشده ، انواع نیروهای بسیجی و انتظامی و نظامی پدرشان را در نمیآورند و تا شماره ی کفش پدر بزرگشان را هم در روزنامه ها نمینویسند ؟
موارد آنقدر زیاد است که از حوصله ی مطلب خارج است ، اما به عنوان نمونه ، همین ماجرای دزدیده شدن "عاطفه امام " را در نظر بگیرید . دختر مردم را به شدیدترین وجه ممکن با ضرب و شتم و کشاندن روی زمین و درآ وردن چادر از سر او در روز روشن میربایند و به راحتی میگویند که این افراد معلوم نیست چه کسانی هستند و لباس شخصی بوده اند . آنوقت آقای فرمانده ی جاکش سپاه بجای آنکه بخاطر این نا امنی در کشور از خجالت بمیرد ، کنفرانس مطبوعاتی ترتیب میدهد و در مورد مسائل سیاسی که هیچ ربطی به او ندارد و کسی هم از او درخواست اظهار نظر نکرده چرت و پرت میگوید و فرمانده نیروی انتظامی هم سیبیل تاب میدهد و مانور اقتدار راه می اندازد و آفتابه به گردن مردم بدبخت می اندازد و در کوچه و خیابان به هتاکی میپردازد .
و یا مورد دیگر اینکه در در زندانی به نام کهریزک همه نوع جنایت از شکنجه و قتل و آدمکشی گرفته تا تجاوزات مختلف جنسی انجام میشود ، آنوقت بعد از اینکه کارشان را کردند و کسی باقی نماند ، تازه آقای رهبر چلاق از پای منقلشان حرکت میکنند و میگویند کهریزک را تعطیل کنید و وقتی هم جنایات افشا میشود با پر رویی هر چه تمام تر میگویند مدارک و شواهد کافی نیستند ! من نمیدانم از آدمی که مقعدش جر خورده و براحتی سایز جسمی که در مقعدش فرو کرده اند مشخص است چه مدرکی بالاتر باید آورده شود ؟ قبلا هم میگفتند که در کهریزک جنایات میشود و عده ای هم شهید شدند ، و وقتی که شکایت شد دائماَ گفتند که مدارک کافی نیستند تا وقتی که محسن روالامینی عزیز که خدا روحش را شاد کند به دست مزدوران کهریزکی به شهادت رسید و تازه اینجا بود که حضرات از ترس افشا گریهای بیشتر بساط را جمع کردند .
خلاصه اینکه این روزها خر تو خر است عزیزان و توصیه میکنم شبها که میخوابید حتما درب حیاط و سالن منزلتان را قفل کنید و حتی نرده های آهنی هم بگذارید بد نیست ، چون معلوم نیست که شب مامورین لباس شخصی که اتفاقاَ تحت تعقیب هم هستند و تا بحال کسی نتوانسته بفهمد از کجا می آیند به سراغ شما بیایند و از اسلام و نظام و انقلاب دفاع کنند . پس مواظب باشید . ضمنا روزها هم در خیابان مواظب باشید و مخصوصا خامنها حواسشان جمع باشد که چادر نپوشند و اگر هم میپوشند زیرش لباس مناسب بپوشند تا اگه چادرتان را مثل غاطفه امام کشیدند ، آبرویتان نرود . ترجیحاَ از روزه داری هم پرهیز کنید چون در بازداشتگاه های لباس شخصی ها غذا نمیدهند که بخورید .
راستی منم با بچه ها قرار گذاشتیم از امروز بریم برای دفاع از نظام با یک پاترول قدیمی شروع کنیم یه دزدیدن دخترای بد و ببریمشون باغ های اطراف و وقتی که مطمئن شدیم که دیگه به اسلام ضربه ای نمیزنن و باباشونم قول داد با نظام همکاری کنه ولشون کنیم تو اطراف شهر . خدا همه ی کسانی که در راه اسلام و نظام تلاش میکنند رو شفا بده !

۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

خاک بر سر مجلسی که میداند چه خبر است و با وقاحت خلاف آن را میگوید

همگی کسانی که مراسم رای اعتماد را از سیمای میلی جمهوری اسلامی به صورت کاملا مستقیم مشاهده میکردند ، نمیتوانند به سادگی از اتفاق جالبی که در آن افتاد بگذرند . اتفاق جالب این بود که اعضای هیئت رئیسه ی مجلس به خیال اینکه میکروفنشان خاموش است ، مشغول شوخی با همدیگر بودند و یکی از نمایندگان با شوخی خواسته بود که برای مناطق صعب العبور هم صندوق رای گیری ببرند و دیگری به ایشان گفت که از همین الان گفته باشم که تقلبی در کار نیست و اگر اعتراض کنید میبریمتان کهریزک ! پس از این حرفها ، مسئولین سیما هم با دستپاچگی ابتدا صدا را قطع کردند و سپس به طور کلی تصویر را !
با این شوخی کوتاه که تصادفاَ و به طور اشتباه از سوی صدا و سیما برای کل مردم ایران پخش شد ، براستی تمام کسانی هم که در مورد کهریزک و صحبت های پیرامون آن شک داشتند ، شکشان برطرف شد و فهمیدند که این زندان چیزی فراتر از گوانتانامو و ابوغریب است به نحوی که در بین مجلسیان به ضرب المثل تبدیل شده و آنقدر این زندان مخوف است که تنها با بردن اسم آن میتوان مخالفین را ساکت کرد و ترساند .
حال سوال اینجاست که واقعا در مملکتی که تمام اعضای حکومت حاکم بر آن ، ادعای مسلمانی و پاکی و صداقتشان گوش فلک را کر کرده و به قول خودشان ، الگوی مدیریتشان را صادر میکنند و از آمریکا و کشور های غربی انتقاد میکنند ، چرا تا این حد بی وجدان و دروغ گو هستند که با این وقاحت در چشم مردم نگاه میکنند و جنایاتی که علیه بشریت در این نظام به ظاهر اسلامی مگذرد انکار میکنند ؟
اگر این مسائل را از جانب دولت میدیدیم ، پذیرش آن راحت تر بود ، زیرا همگی در پستی و رذالت دولت و بخصوص رئیس آن محمود احمدی نژاد شکی نداریم . همینطور اگر از سوی بسیج یا سپاه یا نیروی انتظامی هم این موضوع اتفاق می افتاد و دروغ گوییشان بر ملا میشد ، باز هم مهم نبود و همگی مردم ایران در وحشی بودن قشر نظامی و انتظامی و جیره خوری ایشان شکی ندارند . اما این به اصطلاح "سوتی" عظیم از جانب مجلسی که همواره از آن به عنوان خانه ی نمایندگان مردم یاد میشد ، به نظر من بسیار دردناک بود .
این اتفاق در جایی افتاد که شاید بتوان آن را تنها امید مردم ایران نامید . محلس واقعا جایی بود که اعضای آن به صورت کاملا مستقیم از سوی مردم انتخاب شده اند و اگر وجود افراد دلسوز مردم در نیروهای نظامی و انتظامی محال است و یا در دولت امکان ندارد ، در مجلس این امر ممکن است و تا حدود زیادی وجود دارند نمایندگانی که دلشان به حال مردم میسوزد .
تا دیروز بسیاری فکر میکردند که واقعا مجلس در جریان تمام امور نیست و شاید شواهدی پیدا نکرده اند و شاید به خاطر اینکه زیادی به نظام اعتماد دارند ، باید به ایشان با نشان دادن شواهد و مدارک نشان داد که در مملکت چه خبر است تا برای مردم کاری بکنند . بسیاری میگفتند اگر رئیس مجلس به یقین برسد که در کهریزک چه خبر است حتما برای مقابله با این جنایات ، با کمک نمایندگان کاری میکند .
اما افسوس که این اتفاق به تمام مردمی که ذره ای امید در دلشان بود ، یاس و نا امیدی هدیه کرد . به همه فهماند که مجلس بیشتر از همه ی ما در جریان امور است و خیلی بهتر از ما آمار جنایات را دارد و بسیار بیشتر از ما به یقین رسیده که کهریزک یعنی کشتارگاه .
حال این سوال بوجود می آید که چرا با وجود این موضوع ، مجلس از مدعیان عدم وجود جنایت در زندانها و خیابانهاست ؟ کسی که میداند در کهریزک چه خبر است ، حتما میداند که در انتخابات هم چه خبر بوده . حتما میداند که در خیابان هم چه خبر بوده و میداند که در دادگاه های نمایشی چه گذشته .
چه جوابی برای این سوال دارند که " چرا مجلس لال شده ؟" ؟ آیا تهدیدشان کردند ؟ یعنی تهدید ایشان بالاتر از زندان و شکنجه است ؟ براستی اگر چنین است ، آیا میشود 280 نفر را زندانی کرد ؟ آیا خون ایشان از خون ندا و سهراب و زندایان دیگر رنگین تر است ؟ مگر همین ایشان نیستند که داد میزنند کاش ما در کربلا بودیم تا دهن شمر و معویه را سرویس میکردیم ؟ حالا خودشان اینگونه بخاطر ترس ، طرف ظلم را میگیرند ؟ واقعا اینها از آخرت و عاقبت بیم ندارند ؟ و آیا واقعا اینها انسانند ؟
جواب دیگر این است که شاید با پول دهانشان را بسته اند و شاید هم با مقام که در هر دو صورت باید گفت خاک بر سر مجلس و مجلسیانی که خودشان را نماینده ی من و دیگر مردم این مملکت میدانند و با اندک مادیاتی ، زیر تمام عهد و پیمانی میزنند که با مردم بستند و به سپاه دشمن پیوستند . حال که این حیوانات نماینده ی من نیستند ، رای اعتمادشان هم رای اعتماد من نیست و در نتیجه این وزرا و این دولت دولت من نیست !
و در نهایت ، حالا که پلیدی و گند و کثافت از تمام ارکان این حکومت بالا میرود ( از رهبری تا مجلس و نظامیان ) این نظام نظام من نیست و سرنگونش میکنیم . و تمام مزدوران بدانند که ظلم پایدار نخواهد ماند !

این هم لینک ویدئو مربوطه در یوتیوب . کسانی که رای اعتماد را ندیدند و هنوز باورشان نمیشود که این موضوع و این آبروریزی در تلویزیون حقیقت داشته باشد ، بد نیست ببینند و شکشان برطرف شود !
http://www.youtube.com/watch?v=nu9JhcK5pQI

۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

اولین وزیر زن ایران و عاقبتش و نفرت از رژیم

این زن نخستین وزیر زن ایران است . یعنی سالها دورتر از خانم دستجردی که دولت احمدی نژاد با استفاده ابزاری و تبلیغاتی از آن ، قصد دارد به مردم ایران و دنیا بگوید که ما هم پیشرفت کرده ایم ! حال کمی جلوتر می آییم تا ببینیم این خانوم در جمهوری اسلامی چه بلایی بر سرش آمد ؟ در اخبار میخوانیم که در تاریخ هجدهم اردیبهشت ماه سال 1359 در دادگاهی مشابه دادگاه بقیه ی سران حکومت شاه در دادگاه انقلاب تهران که در آن زمان ریاست آن را صادق خلخالی بر عهده داشت به اعدام محکوم شد و پرونده ی زندگی این بانوی اندیشمند برای همیشه بسته شد .


هر قدر که بیشتر از حوادث ابتدای اتقلاب میخوانم ، بیشتر به ماهیت پلید جماعت آخوند پی میبرم و بیشتر از مردان و زنان کهنسال مملکتم که در آن دوران ( سی سال قبل) در پیروزی انقلاب سهمی داشته اند متنفر میشوم (البته تاکید میکنم فقط کسانی که در انقلاب نقش داشته اند ) . از عموی خودم متنفر میشوم که الان خودش از مخالفان سرسخت رژیم است و ادعای سیاسی گری اش میشود ، ولی از خاطراتش که میگوید ، میشنوم که در مساجد و دسته ها و گروههای جوانان محله خودشان بر ضد شاه و رژیمش فعالیت میکردند . از او متنفر میشوم هر وقت که با همان ژست مسخره اش - که داد میزند فقط برای ابراز وجود است و این که آدم حسابش کنند - در مورد مسائل سیاسی روز حرف میزند و به رژیم منحوس آخوندی فحش میدهد . وقتی میگویم چرا پس آن زمان این رژیم را بر سر کار آوردید عموی بنده میگویند : "در آن زمان قرار نبود اینگونه شود و قرار بود جامعه ی آزاد داشته باشیم و خمینی بی شرف ما را گول زد ...." و الحق که این جمله و جملات مشابه آن ، تکیه کلام تمام انقلابیون مخالف رژیم امروزیست که برای تبرئه کردن خودشان این حرف را میزنند و البته خیلی ها هم که از ریشه موضوع را کتمان میکنند و میگویند ما در انقلاب سهمی نداشتیم و با توجه به حجم بالای این ادعا ، گاهی با پیرمرد ها بحثم میشود که اگر شما نبودید ، پس آن همه آدم در شهر که واقعا عین سیل تمام شهر را گرفته بودند چه کسانی بودند ؟ خلاصه اینکه دلم میخواهد بگویم غلط کردید وقتی فرق دست چپ و راستتان را نمیفهمیدید ، عین گوسفند به دنبال یک آخوند که برایتان حرف های قشنگ میزد به راه افتادید و آخرش هم به قول خودتان وقتی خرشان از پل گذشت و به قدرت رسیدند ، گولتان زدند و پدر همه ی شما و نهایتاَ ما را درآوردند . حالم به هم میخورد وقتی میشنوم که در همان ابتدای انقلاب وقتی که داشتند امثال این زن بیچاره را ( به دستور خمینی و دار و دسته ی سگ صفتش فقط و فقط به جرم اینکه در حکومت شاه کار میکردند - با زدن برچسب هایی مثل مفسد فی الارض و اشاعه ی فحشاء در مدارس و دانشگاه ها !!!! - ) اعدام میکردند ، چرا همین مردم که گرم انقلاب بودند و به قول خودشان حماسه آفرین و پر دل و جرات و روغن زردی و با قدرت و غیرت بودند - و بعضی هایشان هنوز هم ادعایشان گوش فلک را کر میکند - دوباره به خیابان نیامدند تا به خمینی بگویند "قرار ما آدمکشی و سلب آزادی نبود" ؟ واقعا چقدر سنگدل بودند که این همه اعدام را جلوی چشمشان انجام دادند و همین مردم برایشان کف میزدند و صلوات میفرستادند ؟ چقدر زنان مملکت ما احمق بودند که وقتی هم نوع خودشان را سنگسار میکردند ، به این احکام عصر حجری اعتراض نکردند و بلکه خودشان هم به سمت سر آن زن بیچاره که تا کمر یا گردن در خاک فرو رفته بود چنان هدفگیری و سنگ پراکنی میکردند که گویی قاتل پدرشان را میزنند . برایم عجیب است که وقتی همین زنان که در حکومت شاه از لحاظ ظاهری بسیار آزاد بودند و چادر و مینی ژوپ برایشان مجاز بود ، چگونه حاضر شدند به زیر چادر سیاه اجباری بروند و حالا بعد از سی سال ، هیچکس نمیتواند این قانون حجاب اجباری مسخره را برایشان حتی تعدیل کند و وزیر مملکتشان بخاطر چادری بودنش توانایی حضور در مهمانی های بین المللی را هم نداشته باشد ؟ و جالب تر از همه اینکه همین زنان که با همنوع خودشان به بدترین شکل رفتار کردند و آن زمان هیچ احساس و عاطفه و حتی غیرتی نداشتند ، حالا اینگونه ادعای دفاع از حقوق زنان و پایمال شدن حقوقشان را میکنند ! دخترانشان از بس در سنین کودکی و نوجوانی همان چادر های مشکی را به سر میکنند که موهای سرشان کچل میشود و بدنشان همیشه بوی عرق میدهد و حال آدم را به هم میزند ؟و آنوقت مادرانمان را میبینیم که هر روز برایمان جلسات قرآن و ادعیه جات مختلف برگزار میکنند و خودشان هم نمیدانند که چه میکنند و چه خواهد شد و فقط سرشان گرم میکنند و فکر میکنند که رضایت خدا و پیغمبر در همین جا تمام میشود . وقتی به مادرم میگویم تو که قبل از انقلاب با دامن و بلوز و جوراب نازک با پدرم بیرون میرفتی ، چه شده که حالا اینگونه از مردان رو میگیری و چادرت را چنان سف میکنی که چشمانت هم به زور معلوم میشود ؟ به او میگویم تا بحال معنی این نمازی که میخوانی را حفظ کرده ای تا بفهمی که واقعا چکار میکنی ؟ و همیشه جوابش همین بوده که آن زمان همین طور بوده و مردم پشمان پاک بوده ولی الان اگر دختری ذره ای از مچ پایش بیرون باشد ، پسربچه های ده ساله هم با دید شهوت به او نگاه میکنند و اینجاست که من میگویم آفرین به حکومت اسلامی با این مهار غریزه اش که حتی مادر من هم میداند چه کثافتی از جامعه ی ایرانی بالا میرود !
تف بر آن مردم و لعنت بر هر کسی که هنوز بر سر همان عقیده مانده و برای آخوند جماعت ارزش قائل است .
مردم پستی که میدانند در این رژیم چه خبر است ولی به جای مخالفت و تظاهرات ، در صف اول نماز جمعه پشت سر یک آخوند خونخوار به نام خامنه ای نماز میخوانند تا ده هزار تومان به حقوقشان اضافه کنند . تظاهرات که هیج... تظاهرات اجباری نیست ولی از انسان چاپلوس که برای دم تکان دادن پیش رئیس مزدورش به هر خفتی تن میدهد ، حالم به هم میخورد . از پاسداری که دزدکی میگوید من هم مخالف رژیمم ولی جلوی فرمانده اش که میرسد ، با تظاهر کنندگان مثل حیوان رفتار میکند حالم به هم میخورد . از سربازی که همه میگویند او هم مثل ماست و از بطن مردم است ، اما در طول خدمت سربازی اش اگر پستی به او بدهند ، مثل برخورد با مردم در تظاهرات ، از فرمانده خودش شدیدتر عمل میکند حالم به هم میخورد . واقعا آن سرباز را که هیچ کس از او انتظار ندارد وقتی فرمانده اش پسری را رها میکند ، او به دنبال پسر بدود و با باتوم چنان بر سرش بزند که پسرک ضربه ی مغزی شود باید از خایه آویزان کرد و همان باتوم را در نشیمن گاهش کرد تا کمی هم انسانیت یاد بگیرد . و خلاصه اینکه از تمام کسانی که در ظاهر انسانند ، ولی در باطن فاقد هر گونه احساس و درک و شعور و میهن پرستی و حس به همنوع و هموطن هستند و در عمل حیوانی همچون گوسفند یا سگ هار هستند حالم به هم میخورد . گوسفندی که به راحتی گول میخورد و دست چپ و راست را نمیداند و سگ هاری که علاوه بر صفات گوسفند ، هار هم هست و بی خود و بی جهت در مسیر تخریب مملکت خودش گام بر میدارد . واقعا باید از رهبر بی شعورمان پرسید ، آیا آن زن وزیر بی چاره را باید اعدام میکردید و یا این سرباز وحشی بی شرف را ؟


در پایان دعا میکنم : خداوندا ! ما را هر چه زودتر از شر ابلیسان زمان ( احمدی نژاد - خامنه ای - سپاه - بسیج و مزدوران حکومتی و غیر حکومتی شان ) خلاص بفرما !