۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

خواب و خیال های عده ای که فکر میکنند نظام به زودی سقوط میکند !

امروز داشتم در سایت بالاترین مطلبی رو میخوندم که در قسمت نظرات کاربران ، یک نظری توجه منو به خودش جلب کرد . نمیدونم این نظر چه ربطی به موضوع سبز پوشیدن مادر سهراب و نامه ی همسر مصطفی تاج زاده به شوهرش داشت ، ولی من اون نظر رو به تنهایی حاوی نکاتی دانستم که یک بحث مفصل در پی خودش خواهد داشت . قبل از صحبت در خصوص آن ، مطلب رو ببینیم :

ده خواست فوری مردم
1- بازداشت و محاکمه علني آمرين و عاملين کشتارهاي اخير و کليه جنايات جمهوري اسلامي در سي سال گذشته
٢- آزادي زندانيان سياسي
٣- لغو مجازات اعدام
٤- لغو حجاب اجباري و جداسازي جنسيتي
٥- لغو کليه قوانين ضد زن و تبعيض آميز عليه زنان. برابري کامل حقوق زن و مرد
٦- جدائي کامل مذهب از دولت، از سيستم قضائي، و از آموزش و پرورش. آزادي کامل مذهب و بي مذهبي بعنوان عقيده و امر خصوصي افراد
٧- آزادي بي قيد و شرط عقيده، بيان، اجتماعات، مطبوعات، تظاهرات، اعتصاب، تشکل و تحزب
٨- برسميت شناسي حقوق مساوي براي همه شهروندان ايران مستقل از مذهب، زبان، و يا قوميت و مليت
٩- محاکمه آيت الله ها و مقامات حکومتي و ايادي آنان بجرم غارت و چپاول اموال مردم و باز پس گرفتن اموال غارت شده از آنان
١٠- تامين و تضمين يک زندگي مرفه و منطبق بر آخرين استانداردها و امکانات در پيشرفته ترين جوامع براي همه شهروندان. افزايش فوري حداقل دستمزد و حقوق به يک ميليون تومان

این درخواست ها قطعا از دید کسی مطرح میشود که فکر میکند به زودی نظام اسلامی سرنگون میشود و مردم باید در دولت و نظام جدید و قانون اساسی جدید ، به این نکات توجه کنند !!
سوال اینجاست که چه کسی فکر کرده که نظام اسلامی سرنگون میشود ؟ من یا شما یا هر کس دیگیری به خوبی میدانیم که سقوط یک نظام به سادگی ها به وقوع نمیپیوندد و همانطور که میبینیم این روزها هم کسی از سقوط حرف نمیزند ، چرا که همه میدانند سقوط یک نظام چه هزینه های گزافی برای ملت خواهد داشت و همه این روزها دم از اصلاحات میزنند . به راستی چرا ما اینقدر در رویا سیر میکنیم ؟ اگر کمی واقع بین باشیم و بیشتر اهل عمل باشیم تا شعار ، وضعمان خیلی بهتر است و از طرفی اگر ابتدا کمی اطلاعاتمان را از وضع موجود بالا ببریم ، آنوقت میفهمیم که باید چه چیزهایی را مطالبه کنیم و چه چیزهایی همین الان هم خوب هستند . به عنوان مثال در خصوص دخواست دهم که این دوست عزیز فرموده بودند :
" تامين و تضمين يک زندگي مرفه و منطبق بر آخرين استانداردها و امکانات در پيشرفته ترين جوامع براي همه شهروندان. افزايش فوري حداقل دستمزد و حقوق به يک ميليون تومان"
باید عرض کنم که شما با کدام منطق این صحبت را میفرمائید ؟ آیا کشور ما کشوری پیشرفته است که تمام امکاناتش مانند یک کشور پیشرفته باشد ؟ از اسمش هم معلوم است که آن مردم ، مردم یک کشور پیشرفته هستند و ما مردم یک کشور جهان سوم هستیم که با زور نفت توانسته ایم خودمان را حفظ کنیم و مثل گرسنگان آفریقایی دست گدائی پیش کشور های پیشرفته دراز نکنیم . شما با کدام منطق در خواست یک میلیون تومان حقوق میکنید در حالی که تولید داخلی ما آنقدر کم است که این رقم پول تنها باعث ایجاد تورمی سرسام آور میشود ؟ شما فکر میکنید که آیا این دولت دوست ندارد حقوق کارمندان خودش را حداقل 500 تومان در نظر بگیرد و یا حداقل حقوق نظامیان خودش را ماهیانه یک میلیون تومان در نظر بگیرد ؟؟؟ پس چرا اینگونه نیست ؟ پس میبینیم که با شرایط موجود چنین چیزی محقق نمیشود . یا اینکه در قسمتی دیگر فرموده بودید که تمام آیت الله ها و کسانی که به مردم زور گفته اند و همچنین تمام مقامات جمهوری اسلامی را اعدام کنید . من این سوالات را از طرفداران این نظریه میپرسم : اول اینکه شما الان نسبت به اعدام های اوایل انقلاب چه احساسی دارید ؟ اگر قاتل ترین افراد را هم در آن زمان اعدام کرده باشند ، الان به عنوان قهرمان از آنها یاد میکنید .از طرفی اگر هم واقعا انقلاب سومی شکل بگیرد و این نظام با تمام اما و اگر ها سرنگون شود ، واقعا قرار است ما هم نظام قاتل پرور و آدمکش جدیدی راه بیندازیم که فقط تنها حسنش این است که دین در آن نقشی ندارد ؟ به یکباره بفرمائید که یک نظام کمونیستی راه بیندازیم و خلاص . چرا ما واقعا نمیتوانیم معنی درستی از آزادی را در ذهنمان تداعی کنیم ؟ چرا حاضریم به خاطر نظر شخصی خودمان ، جان شخص دیگری را بگیریم و او را از نعمت زندگی محروم کنیم ؟ آیا این افرادی که چنین مشتاقانه از اعدام صحبت میکنند ، یک لحظه خود را به جای آن فرد میگذارند تا ببینند اعدام شدن چه حسی دارد ؟ واقعا با اعدام کردن یک آخوند که امروز بنا بر مصالح و شرایط موجود مجبور است اینگونه صحبت کند مستحق اعدام است ؟ آیا بدتر از او در جامعه نیست ؟ آیا کسانی در این جامعه نیستند که با طرز فکر و صحبت هایشان ، آن آخوند را مجبور میکنند که اینگونه حرف بزند و به قول معروف دلش را قرص و محکم میکنند ؟ اگر این افراد نباشند که از اون طرفداری کنند آن آخوند هم اینگونه با خیال راحت صحبت نمیکند . در خصوص حقوق زنان هم باید بگویم تنها حقی که در شرایط فعلی در مورد زنان ضایع شده ، همین حجاب اجباریست که آنها را مجبور میکنند در چله ی تابستان هم با کلی لباس و چادر مشکی از خانه بیرون بیایند و مثلما این موضوع یکی از خواسته های جوانان امروز ماست !! این گونه حرفها نازی به گفتن ندارد . حرفهایی که نیاز به گفتن دارد زیاد است و به جای این رویا پردازی ها و غلط بافی ها و یا درخواست چیزهایی که سرتاسر سوال و ابهام است ، بهتر است به دنبال خواسته های منطقی باشیم . به دنبال بها دادن به نخبگان باشیم ، به فکر جلوگیری از فرار مغزها باشیم و به فکر جذب سرمایه ی خارجی و رشد تولید باشیم ، نه اینکه به دنبال زندگی مانند کشور های پیشرفته باشیم و درخواست حقوق یک میلیون تومانی کنیم در حالی که حاظر نیستسم در اداراتمان 1 ساعت کار مفید در روز انجام دهیم .باید به فکر ارتقای سطح فرهنگی و فکری و امکاناتی روستا ها و شهرستانهای عقب افتاده مان باشم تا مثل امروز دولتی وجود نداشته باشد که بتواند آنها را در جهل نگه دارد و به سود خود از آنها و نظر آنها استفاده کند . و در پایان این را هم بگویم ، اگر حکومت ایران سرنگون شود ، هرج و مرجی که پس از آن مانند عراق و افغانستان بوجود می آید ، سالها ما را از همین موهبات کنونی هم دور میسازد چه برسد به آن مدینه ی فاضله ای که دوستان در رویاهایشان ساخته اند . پس بجای سرنگونی ، به فکر اصلاحات باشید عزیزان .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

هر چه دل تنگتان میخواهد بنویسید . هیچ نظری سانسور نمیشود .